امام حسین

ساخت وبلاگ

 

شهادت اصحاب امام علیه السلام

عمربن سعد نزدیك به یاران امام شد و ذوید(1) را صدا كرد و گفت: پرچم را نزدیك آر، او پرچم را نزدیك آورد، پس عمربن سعد تیر را بر كمان نهاد و به سوى یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید كه من اول كسى بودم كه به سوى آنان تیر انداختم!! سپس دیگران نیز تیر بر كمان نهاده و اصحاب امام را نشانه رفتند(2)، كه بعد از این اقدام، كسى از یاران امام حسین علیه‏السلام نماند كه از آن تیرها به او اصابت نكرده باشد، و همین امر باعث شد تا پنجاه تن از یاران امام حسین علیه‏السلام به شهادت برسند.(3)

عمربن سعد نزدیك به یاران امام شد و ذوید را صدا كرد و گفت: پرچم را نزدیك آر، او پرچم را نزدیك آورد، پس عمربن سعد تیر را بر كمان نهاد و به سوى یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید كه من اول كسى بودم كه به سوى آنان تیر انداختم!! سپس دیگران نیز تیر بر كمان نهاده و اصحاب امام را نشانه رفتند، كه بعد از این اقدام، كسى از یاران امام حسین علیه‏السلام نماند كه از آن تیرها به او اصابت نكرده باشد، و همین امر باعث شد تا پنجاه تن از یاران امام حسین علیه‏السلام به شهادت برسند.

پس امام علیه‏السلام به یارانش فرمود: این تیرها فرستادگان این جماعت است! بپا خیزید و بشتابید به سوى مرگى كه از آن چاره‏اى نیست، خداى شما را بیامرزد.

پس اصحاب آن حضرت قسمتى از روز را پیكار كردند تا آن كه گروه دیگرى از یاران امام شهید شدند.(4)


نام‌هاى شهداى حمله اول

ابن شهر آشوب تعداد شهداى اصحاب امام را در حلمه اول، چهل نفر ذكر كرده است كه نام بیست و هشت نفر از آنها را برده است و سپس مى‏گوید: ده نفر آنها از موالى حسین علیه‏السلام و دو نفر از موالیان امیرالمؤمنین بوده‏اند(5)، ولى ما براى آوردن ترجمه مختصرى از هر كدام آنها، در اینجا نام‌هاى آنان را از كتاب «ابصار العین» سماوى ذكر مى‏كنیم، كه بعضى از آنان بر اساس نقل دیگران در حمله اول شهید نشده‏اند و موارد اختلاف ذیلا مذكور گردیده است:

1 - ادهم بن امیه:از شیعیان بصره بود كه در خانه ماریه(6) اجتماع مى‏كردند، او با یزید بن ثبیط از بصره به مكه آمد و به امام علیه‏السلام پیوست.(7)

2 - امیْ بن سعد: او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از تابعین و ساكن كوفه بوده، و چون از آمدن امام حسین علیه‏السلام به كربلا آگاهى یافت، در ایام مهادنه(8) به خدمت امام حسین آمد.(9)

3 - بشر بن عمر: او از تابعین بود و دلاورى فرزندان او در جنگ‌ها معروف است، در ایام مهادنه به خدمت امام علیه‏السلام آمد.(10)

4 - جابر بن حجاج: جابر از یاران شجاع امام حسین علیه‏السلام بوده و قبل از ظهر روز عاشورا به شهادت رسید.(11)

5 - حباب بن عامر: او در كوفه سكونت داشته و از شیعیان است، و با مسلم بن عقیل بیعت كرده و در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(12)

6 - جبلة بن على: از شجاعان كوفه و از ابتداى امر با مسلم بود و سپس نزد امام حسین علیه‏السلام آمد.(13)

7 - جنادة بن كعب: از مكه مصاحب امام بود و او و خانواده‏اش به همراه امام به كربلا آمدند.(14)

8 - جندب بن حجیر كندى: او از بزرگان و سرشناسان شیعه و از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود، و در بین راه قبل از برخورد امام با حربن یزید به خدمت آن حضرت رسید و به كربلا آمد. اهل سیر گفته‏اند كه او در آغاز جنگ به شهادت رسید، بعضى فرزند او حجیر بن جندب را گفته‏اند كه در همان آغاز حمله شهید شدند ولى ثابت نشده است كه با پدرش شهید شده باشد.(15)

9 - جوین بن مالك: او شیعه و در میان قبیله بنى تمیم بوده است، و با آنان براى جنگ با امام حسین علیه‏السلام بیرون آمد! و چون ابن سعد شرط‌ هاى امام را نپذیرفت، او نیز همانند گروه دیگرى دست از سپاهیان كوفه كشیده و شب هنگام(16) به سوى اردوى امام كوچ كرد.(17)

10 - حارث بن امرئ القیس: او از شجاعان بنام بود و شهرتى در جنگ‌ها به دست آورده بود، و با سپاه عمر بن سعد به كربلا آمده بود! و چون آنها كلام امام حسین علیه‏السلام را نپذیرفتند، به امام پیوست.(18)

11 - حارث بن نبهان: پدر او نبهان - بنده حمزة بن عبدالمطلب - سوارى شجاع بود، و فرزندش حارث از پیوستگان به امام على و امام حسن علیه‏السلام بود و یا امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد و شهید شد.(19)

12 - حجاج بن بدر: او اهل بصره است، و همان كسى است كه پاسخ نامه امام علیه‏السلام را از بصره به خدمت امام در كربلا آورد؛ این نامه را امام به مسعودبن عمر نوشته بودند، و حجاج بن بدر با امام بود تا در اولین حمله پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید، و بعضى شهادت او را بعد از ظهر ضمن مبارزه ذكر كرده‏اند.(20)

13 - حلاس بن عمرو: او و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام هستند و حلاس در كوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به كربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین علیه‏السلام پیوست.(21)

14 - زاهر بن عمرو: شجاعى با تجربه و دلاورى مشهور و از دوستان معروف اهل‌بیت بود، او از یاران عمرو بن الحمق - صحابى معروف - بشمار مى‏رفت، و چون زیاد بن ابیه در طلب عمرو بن الحمق برآمد، زاهر با او بود و در قول و فعل با او مصاحبت داشت، آنگاه كه معاویه عمرو را تعقیب مى‏كرد، در تعقیب زاهر نیز بود، و سرانجام عمرو بن الحمق به دست معاویه به قتل رسید و زاهر خود را پنهان مى‏كرد، و در سال شصت هجرى چون مناسك حج را بجاى آورد، با امام علیه‏السلام ملاقات كرد و همراه امام به كربلا آمد.(22)

15 - زهیر بن سلیم: انگاه كه سپاه كوفه تصمیم به جنگ با امام علیه‏السلام گرفتند، او از جمله كسانى بود كه شب عاشورا به خدمت امام آمد و به اصحاب آن حضرت پیوست(23) و همانند مشتاقان جنگید تا این كه در حمله اول شهید شد و بعد از رسیدن به فیض شهادت به فیض دیگرى نیز نائل آمد و آن این كه در زیارات ناحیه مقدسه سلام بر او آمده است.(24)

عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرك هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت كه با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، كمتر از جهاد با مشركین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد كرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه‌ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى كند، همین كار را بكن و مرا نیز با خود ببر.

16 - سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سكونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى كه یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مكه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به كربلا آمدند.(25)

17 - سالم بن عمرو: او اهل كوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه كه هنوز كار امام علیه‏السلام با سپاه كوفه به جنگ نیانجامیده بود، به كربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد.(26)

18 - سوار بن ابى حمیر: او نیز قبل از شروع جنگ به امام و یارانش ملحق شد، و در حمله اول مجروح گردید. او را سپاه كوفه اسیر كرده و نزد عمربن سعد بردند، عمربن سعد خواست او را به قتل برساند، خویشان او كه در سپاه كوفه بودند از ابن سعد خواستند كه او را آزاد نماید، و چون او مجروح شده بود پس از شش ماه به شهادت رسید و در عبارت زیارت ناحیه آمده است: «السلام على الجریح المأسور سوار بن ابى حمیر الفهمى».(27)

19 - شبیب بن عبدالله: او دلاورى شجاع بود كه با سیف و مالك فرزندان سریع به اردوى امام علیه‏السلام پیوسته است و قبل از ظهر روز عاشورا از جمله كسانى بودكه در حمله اول شهید شدند.(28)

20 - عائذ بن مجمع: او به همراه پدرش مجمع بن عبدالله در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق شد و حر بن یزید خواست نگذارد، امام علیه‏السلام فرمود: اینها یاران منند و نباید آنها را از این كار بازدارى.

آنها به امام علیه‏السلام ملحق شدند و راهنماى آنها طرماح بود؛ و صاحب «حدائق» او را در شمار شهداى حلمه اول ذكر كرده و دیگران گفته‏اند با پدرش در یك جا شهید شدند و این قبل از حلمه اول در آغاز جنگ بوده است.(29)

21 - عامر بن مسلم: از اهل بصره و از شیعیان بود، به همراه غلامش سالم با یزید بن ثبیط از بصره به مكه آمده و به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(30)

22 - عبدالله بن بشیر: او از مشاهیر دلاوران و از حامیان حق بشمار مى‏رفت، نام او و پدرش در جنگ‌ها مشهور است؛ عبدالله بن بشیر با لشكر عمر بن سعد به كربلا آمد و قبل از شروع قتال به امام علیه‏السلام پیوست و در اولین حمله قبل از ظهر عاشوار به شهادت رسید.(31)

23 - عبدالله بن یزید: او به همراه پدرش از بصره به مكه آمد و به خدمت امام علیه‏السلام رسید، سپس به همراه آن حضرت به كربلا آمده است.(32)

24 - عبیدالله بن یزید: او نیز به همراه پدرش یزید بن ثبیط و برادش و گروهى دیگر از اهل بصره در مكه به امام علیه‏السلام ملحق شدند.(33)

25 - عبدالرحمن بن عبد الرب: او از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از مخلصین اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام است، هنگامى كه على علیه‏السلام در رحبه كوفه از مردم خواست كسى كه در غدیر خم حاضر بوده و حدیث غدیر را شنیده بپاخیزد و شهادت دهد، او به همراه گروهى دیگر برخاسته و گفتند: از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم كه مى‏فرمود: «خداى عزوجل ولى من است و من ولى مؤمنین، پس هر كس من مولاى او هستم على مولاى اوست، خدایا دوست بدار كسى را كه او را دوست مى‏دارد و دشمن بدار كسى كه او را دشمن مى‏دارد»؛ على علیه‏السلام او را تربیت كرده و قرآن تعلیم او نموده؛ او از مكه همراه امام حسین علیه‏السلام بوده و به كربلا آمده است.(34)

26 - عبدالرحمن بن مسعود: او و پدرش از معروفین شیعه و از شجاعان مشهور بودند، با عمربن سعد به كربلا آمدند و قبل از آغاز جنگ به خدمت امام حسین علیه‏السلام رسیدند و بر او سلام كردند و نزد امام مانده و در حمله اول به شهادت رسیدند.(35)

27 - عمر بن ضبیعه(36): او سوارى پیشتاز بود كه با عمربن سعد به كربلا آمد و بعد به حلقه یاران امام علیه‏السلام پیوست.(37) این حجر در «اصابه» گفته است كه عمرو بن ضبعه از نام آوران جنگ‌ها و مردى شجاع بوده است و افتخار درك رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را دارد.(38)

28 - عمار بن حسان: از شیعیان مخلص و از شجاعان معروف بود، پدرش حسان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و در جنگ‌هاى جمل و صفین در راه دفاع از آن حضرت مبارزه كرد و شهید گردید. عمار از مكه در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود و از آن حضرت جدا نشد تا در روز عاشورا در حمله اول به فیض شهادت نائل آمد.(39)

29 - عمار بن سلامه: از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از یاران على علیه‏السلام در جنگ‌ها بود، و هنگامى كه براى جنگ جمل همراه حضرت مى‏رفتند از آن حضرت سؤال كرد: وقتى با اصحاب جمل روبرو شدى چه خواهى كرد؟ امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: آنها را به خدا و طاعت او دعوت مى‏كنم و اگر خوددارى كردند با آنها جنگ خواهم‏كرد، عمار گفت: آن كس كه مردم را به سوى خدا خواند هرگز مغلوب نگردد. عمار بن سلامه در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام آمد و در حمله او شیهد شد.(40)

30 - قاسم بن حبیب الأزدى: او از شیعیان كوفه بود و با سپاه عمر بن سعد به كربلا آمد، و قبل از آغاز جنگ به اردوى امام علیه‏السلام پیوست.(41)

31 - قاسط بن زهیر(42): او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از جمله یاران امام حسن علیه‏السلام بود و در كوفه ماند و در جنگ‌ها خصوصا در صفین حضور داشت. چون امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد، شبانه به آن حضرت پیوست.(43)

چون غبار میدان رزم فرو نشست، همسر عبدالله بن عمیر به سوى كشته او به راه افتاد و بر بالین او نشست و خاك از رخسار او پاك كرد و گفت: بهشت خدا تو را گوارا باد! از خدایى كه بهشت را روزى تو كرد مى‏خواهم كه مرا مصاحب تو در بهشت قرار دهد.

در این اثنأ شمر به غلامش دستور داد تا عمود خود را بر سر او فرود آورد، و در اثر این ضربه‏ ام وهب به آرزوى خود رسید و در كنار همسر شهیدش جان داد.

32 - كردوس بن زهیر: از اصحاب على علیه‏السلام بوده و همراه دو برادرش شبانه به امام حسین و كربلا پیوست.(44)

32 - كنانة بن عتیق(45): او از پهلوانان كوفه و از زمره زاهدان و قاریان قرآن است. در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام آمده و در حلمه اول شهید شد، و بعضى شهادت او را بعد از حمله اول ذكر كرده‏اند.(46)

34 - مسلم بن كثیر: از تابعین كوفه و از یاران امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و در یكى از جنگ‌ها یك پاى او آسیب دید و معلول شد، و شاید به همین جهت او را «اعراج» مى‏گفتند. هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام به كربلا وارد شد، از كوفه به سوى آن حضرت حركت كرد و در كنار او به شهادت رسید.(47)

35 - مسعود بن حجاج: او و فرزندش از شیعیان معروف و از شجاعان مشهور بودند، و در ایام مهادنه به كربلا آمده خدمت امام علیه‏السلام رسیدند و نزد امام ماندند و هر دو در اولین حمله به فیض شهادت رسیدند.(48)

36 - مقسط بن زهیر: او و دو برادرش از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از مجاهدان پیشتاز آن حضرت در جنگ‌هاى جمل و صفین و نهروان بودند. چون امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد، شبانه به خدمت آن حضرت رسیده و به فیض شهادت نائل شد.(49)

37 - نصر بن ابى نیزر(50): پدر او از فرزندان ملوك عجم یا از اولاد نجاشى است و فرزند او - نصر - بعد از امام على و امام حسن علیه‏السلام در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود، و از مدینه همراه حضرت به مكه آمد و از آنجا به كربلا، و در آنجا به شهادت رسید. ابتدا سواره بود ولى اسب او را پى كردند، و در حمله اول به شهادت رسید.(51)

38 - نعمان بن عمرو الراسبى: او و برادرش از اهل كوفه و از اصحاب على علیه‏السلام هستند، چون عمر بن سعد سخنان امام را نپذیرفت، شبانه به خدمت آن حضرت آمد و در كنار او به شهادت رسید.(52)

39 - نعیم بن عجلان: او و دو برادرش نضر و نعمان هر سه از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بشمار مى‏رفتند، و در جنگ صفین در ركاب آن حضرت بودند و از شجاعان و از شعرا بشمار مى‏رفتند، نضر و نعمان از دنیا رفتند و نعیم در كوفه باقى ماند؛ چون امام حسین علیه‏السلام به سوى عراق آمد او به خدمت ایشان رسید و در روز عاشورا به عزم جنگ پیش آمد و در حمله اول به فیض شهادت نائل آمد.(53)

40 - زهیر بن بشر الخثعمى: صاحب مناقب او را از جمله شهداى حمله اول ذكر كرده است(54) ولى در دیگر مصادر نام او یافت نشد.


نزول نصر

از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است كه فرمود: از پدرم شنیدم كه مى‏فرمود: چون اصحاب امام علیه‏السلام با سپاه عمر بن سعد درگیر شدند و آتش جنگ برافروخته شد، به فرمان خدا فرشتگان آسمان‌ها بر امام حسین فرود آمدند، و این مسأله امام را بر سر دو راهى قرار داد: پیروزى بر دشمنان و یا ملاقات خدا و شهادت، و آن بزرگوار، ملاقات خدا را برگزید.(55)


استغاثه

در این هنگام امام علیه‏السلام فریاد بر آورد كه:

"امَا من مُغیث یُغیثنا لوجه اللّه؟! اَما من ذاب یذبُّ عن حرم رسول الله ؟!

آیا فریادرسى هست كه ما را به خاطر خدا یارى دهد؟! آیا مدافعى هست كه از حرم رسول خدا دفاع نماید ؟!"(56)


نام‌هاى سایر شهدا

پس از این كه گروهى از یاران امام علیه‏السلام كه نامشان را قبلا یادآور شدیم در اولین حمله جان باختند و شربت شهادت نوشیدند، نوبت فداكارى به دیگر اصحاب و همچنین اهل‌بیت آن حضرت از بنى‌هاشم رسید كه هر كدام به میدان رزم شتافته و به استقبال شمشیرها و نیزه‏ها رفتند و لباس سرخ شهادت را به قامت خود پوشاندند و به لقاء الهى و رضوان خدا پیوستند و در جوار رحمت و الطاف حق آرمیدند كه به ترتیب در آغاز نام اصحاب و سپس اهل‌بیت آن حضرت را ذكر خواهیم كرد:

1- عبدالله بن عمیر(57): او پدر وهب و مردى شجاع و شریف بوده و در كوفه سرائى نزدیك «بثر الجعد»(58) همدان داشت، همسرش ام وهب است. او روزى به لشكرگاه كوفه در نخیله آمد و سپاه كوفه را مشاهده كرد كه عازم حركت به سوى كربلا هستند، سؤال كرد، به او گفته شد كه این سپاه براى جنگ با حسین فرزند دختر رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم مى‏روند!

عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرك هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت كه با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، كمتر از جهاد با مشركین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد كرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه‌ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى كند، همین كار را بكن و مرا نیز با خود ببر.

پس شب هنگام همسرش را برداشت و حركت كرد تا در كربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام رسید.

و چون عمر بن سعد به سوى امام علیه‏السلام تیر انداخت و سپاه كوفه به طرف اردوى امام تیر پرتاب كردند، غلام زیاد بن ابیه به نام «یسار» و غلام عبیدالله بن زیاد به نام «سالم» به میدان آمدند، و از سپاهیان امام مبارز طلب كردند، حبیب بن مظاهر و بریر بن خضیر از جاى برخاسته كه به میدان بروند، امام حسین علیه‏السلام مانع شد، عبدالله بن عمیر بپاخاست و از حضرت اجازه خواست، امام به او نظر كرد و او را مردى گندم گون و بلند بالا و داراى بازوانى قوى و سینه‏اى گشاده یافت، فرمود: گمان دارم كه حریفان خود را از پاى درآورى، اگر مى‏خواهى به جانب آنان رو.

پس عبدالله بن عمیر به میدان شتافت، سالم و یسار كه در میدان ایستاده بودند از نسب او سؤال كردند، او خود را معرفى نمود، آن دو گفتند: ما تو را نمى‌شناسیم! پس زهیر یا حبیب و یا بریر را به میدان طلب كردند، و یسار جلوتر از سالم ایستاده بود، عبدالله بن عمیر گفت: از جنگ با مردم ننگ دارى؟! هر كس به جنگ تو آید بهتر از تو خواهد بود. پس بر او حمله برد و او را با شمشیر زد تا او را به قتل رساند، و در آن هنگام كه سرگرم مبارزه با او بود، سالم به او حمله كرد. یاران امام فریاد بر آوردند كه: سالم آهنگ تو كرده است! او اهمیت نداد، و سالم با شمشیر بر او حمله كرد.

پس شخصى به نام ایوب بن شرح، تیرى به اسب حر زده و او را از پاى در آورد، حر به ناچار از اسب پیاده شد و پیاده مى‏رزمید تا چهل و چند نفر را به قتل رساند. در این احوال لشكر پیاده نظام ابن سعد بر او حمله‏ور شده و او را كشتند، اصحاب امام با شتاب به سوى او شتافته و او را در برابر خیمه‏اى كه مى‏جنگید قرار دادند، امام علیه‏السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاك كرد و این جملات را فرمود: تو حر و آزاده‏اى همانگونه كه مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده‏اى.

عبدالله بن عمیر دست خود را جلو آورد و انگشتان دست چپ او قطع شد، ولى به سالم امان نداد و او را شمشیر زد و كشت، و روى به سوى امام كرد و در برابر آن حضرت رجز مى‏خواند در حالى كه هر دو حریف خود را كشته بود:

ان تنكرونى فانا ابن كلبحسبى ببیتى فى علیم حسبى انى امر ذو مرة و عصبو لست بالخوّار عند الحرب انى زعیم لك ام و هببالطعن فیهم مقدما و الضرب(59)

پس ام وهب همسر عبدالله بن عمیر عمود خیمه را برگرفته و روى به سوى همسر خود آورد و گفت: پدر و ماردم به فدایت باد! در برابر این ذریه رسول خدا مبارزه كن.

عبدالله بن عمیر او را به سوى زنان باز گرداند، ام وهب لباس همسر خود را گرفته و مى‏گفت: هرگز تو را رها نمى‌كنم تا در كنارت كشته شوم.

عبدالله بن عمیر در حالى كه دست راستش در اثر خون كشته شدگان به دسته شمشیر چسبیده بود و انگشتان دست چپ او قطع شده بودند، نتوانست همسرش را باز گرداند.

امام حسین علیه السلام آمد و فرمود: خدا شما خاندان را جزاى خیر دهد، به سوى زنان بازگرد و با آنان باش، خدا تو را رحمت كند، بر زنان جنگ نیست، پس او بازگشت.

عمرو بن حجاج زبیدى بر میمنه لشكر امام حمله كرد و یاران امام ایستادگى كردند، و شمر بر میسره حمله كرد ولى یاران امام استقامت مى‏كردند و با نیزه به آنها حمله مى‏بردند.

عبدالله بن عمیر - این مبارز شیر دل - كه در میسره لشكر امام علیه السلام مى‏رزمید، گروهى از آنان را كشت. در این هنگام، هانى بن ثبیت حضرمى و بكیر بن حى تیمى بر او حمله برده و او را شهید كردند، پس سپاه عمر بن سعد به یكباره از سواره و پیاده به یاران امام حمله ور شدند و جنگ سختى در گرفت و اكثر اصحاب امام بر روى زمین افتادند، چون غبار میدان رزم فرو نشست، همسر عبدالله بن عمیر به سوى كشته او به راه افتاد و بر بالین او نشست و خاك از رخسار او پاك كرد و گفت: بهشت خدا تو را گوارا باد! از خدایى كه بهشت را روزى تو كرد مى‏خواهم كه مرا مصاحب تو در بهشت قرار دهد.

در این اثنأ شمر به غلامش دستور داد تا عمود خود را بر سر او فرود آورد، و در اثر این ضربه‏ ام وهب به آرزوى خود رسید و در كنار همسر شهیدش جان داد.(60)

2 و 3- سیف بن الحارث، مالك بن عبدالله(61): این دو برادر مادرى به همراه غلامشان شبیب روز عاشورا هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام را در آن حال مشاهده كردند، گریه كنان به خدمت امام آمده و به اردوى او ملحق شدند.

امام علیه‏السلام به آنها فرمود: اى فرزندان برادرم! چرا مى‏گریید؟! به خدا سوگند بعد از گذشت ساعتى چشمانتان روشن خواهد شد.

گفتند: خدا ما را فداى تو گرداند، بر خود نمى‏گرییم بلكه گریه مى‏كنیم براى این كه شما را در محاصره این گروه مى‏بینیم و قدرت نداریم تا به چیزى بیش از جانمان از تو حمایت كنیم!

امام علیه‏السلام فرمود: خدا شما را به خاطر این همراهى و یارى، بهترین پاداشى كه به متقین مى‏دهد، عطا نماید.

این دو برادر ایستاده بودند و حنظلة بن اسعد مردم كوفه را موعظه مى‏نمود و مبارزه كرد تا به شهادت رسید، آنگاه این دو برادر به سوى سپاه كوفه حركت كرده و روى به امام حسین علیه‏السلام نموده گفتند: السلام علیك یابن رسول الله! امام علیه‏السلام فرمود: رحمت و سلام و بركات خدا بر شما باد.

پس در حالى كه هماهنگ مبارزه مى‏كردند و یكى از دنبال دیگرى بود، هر دو به فیض شهادت نائل آمدند.(62)

4 - عمرو بن خالد الصیدواى(63)؛

5 - سعد مولاى عمرو(64)؛

6 - جابر بن حارث(65)؛

7 - مجمع بن عبدالله(66): این چهار بزرگوار با هم بر اهل كوفه حمله بردند و چون در میان دشمن قرار گرفتند سپاه كوفه آنها را محاصره و از دیگر یاران امام جدا كردند، امام حسین علیه‏السلام برادرش عباس علیه‏السلام را فرستاد تا آنها را با شمشیر از حلقه محاصره نجات دهد در حالى كه آنها كاملا زخمى شده بودند، ولى در اثناى راه، دشمن باز با شمشیر بر آنها حمله برد و با این كه مجروح بودند، مبارزه كردند تا در كنار هم به شهادت رسیدند.(67)

در این هنگام مجدداً عمرو بن حجاج با سپاهش بر میمنه اصحاب امام حسین علیه السلام حمله كردند، و چون به امام نزدیك شدند یاران امام بر زانو نشسته و نیزه‏ها را به سوى آنها گرفتند، از این رو اسبان سپاه عمرو بن حجاج نتوانستند قدم از قدم بردارند، و هنگام بازگشت، اصحاب امام بر آنان تیر زده و تعدادى از ایشان را كشته و گروهى را مجروح ساختند.(68)

8 - بریر بن خضیر: و چون جنگ شدت پیدا كرد، مردى از سپاه كوفه به نام یزید بن معقل به میدان آمد و بریر را ندا كرد كه: كار خدا را درباره خود چگونه مى‏بینى؟!

بریر گفت: به خدا سوگند كه او در حق من نیكى كرد و كار تو را در مسیر شر قرار داد.

یزید بن معقل گفت: دروغ مى‏گویى و قبل از این، دروغگو نبودى! و من گواهى مى‏دهم كه تو از گمراهانى!

بریر گفت: آیا مى‏خواهى با تو مباهله كنم تا خدا دروغگو را لعنت و آن كه را بر باطل است به قتل برساند؟

او پذیرفت و با هم در آویختند و دو ضربت رد و بدل شد و یزیدبن معقل ضربتى بر بریر وارد كرد كه زیانى متوجه او نشد، و شمشیرى حواله سر او كرد و كلاه او را شكافت و به مغز سرش رسید و روى زمین افتاد، و در حالى كه شمشیر بریر در سر او فرو رفته و بریر آن را تكان مى‏داد كه از سر او بیرون آورد، مرد دیگرى از سپاه كوفه به نام رضى بن منقذ بر بریر حمله كرد و ساعتى با یكدیگر مبارزه كردند تا بریر او را بر زمین زده و روى سینه او نشست، آن مرد فریاد زد: كجایند یاران تا مرا نجات دهند؟!

از امام باقر علیه‏السلام روایت شده كه: هر كسى كشته خود را از میدان بیرون مى‏برد و به خاك مى‏سپرد، اما جون كسى را نداشت تا او را از میدان بیرون برد، به همین جهت پیكر پاره پاره او را پس از ده روز دیدند در حالى كه بوى مشك از بدنش به مشام مى‏رسید.

كعب بن جابر به یارى او شتافت، به او گفته شد: این مرد بریر بن خضیر قارى است كه در مسجد كوفه مى‏نشست و ما را قرآن مى‏آموخت، او توجهى نكرد و با نیزه به بریر حمله كرد، و آن را بر پشت بریر نهاد.

چون بریر تیزى نیزه را در پشت خود احساس كرد، خود را به روى رضى بن منقذ افكند و روى او را به دندان گرفت و قسمتى از بینى او را بركند، كعب بن جابر نیزه را فشار داد و بریر را از روى رضى بن منقذ كنار زد و او را با شمشیر به شهادت رساند، رضوان خداوند بر او باد.(69)

عفیف(70) مى‏گوید: گویا من رضى بن منقذ را مى‏نگرم كه از جاى بر مى‏خاست، و در حالى كه غبار از جامه‏اش پاك مى‏كرد به كعب بن جابر مى‏گفت: اى برادر ازدى! خدمتى به من كردى كه هرگز آن را فراموش نخواهم كرد.

یوسف بن یزید مى‏گوید كه: از عفیف پرسیدم كه تو خود مباهله بریر را با یزید بن معقل شاهد بودى؟

عفیف گفت: آرى، به چشم دیدم و به گوش شنیدم.

كعب بن جابر - قاتل بریر - چون از كربلا باز گشت، همسرش و خواهرش نوار به او گفتند: تو دشمن پسر فاطمه را یارى كردى و بزرگ قرأ قرآن - بریر - را كشتى و گناه بزرگى را انجام دادى! به خدا سوگند كه هرگز با تو كلمه‏اى سخن نخواهیم گفت.(71)

عبیدالله پسر عموى كعب بر او خشمگین شد و گفت: واى بر تو! بریر را كشتى؟!

به چه امیدى خدا را ملاقات خواهى كرد؟!

نوشته‏اند كه: كعب از كرده خود پشیمان شده و اشعارى را به نظم درآورد كه در آن حزن و اندوه خود را به خاطر ارتكاب این جرم بزرگ یادآور شده است.(72) و (73)

9 - عمرو بن قرظة بن كعب انصارى: پدر او از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از یاران امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود، و در جنگ‌هاى امام على علیه‏السلام شركت داشت و آن حضرت او را به ولایت فارس گمارده بود، و در سال 51 بدرود حیات گفت. او داراى فرزندانى است كه مشهورترین آنها عمرو و على است كه عمرو در ایام مهادنه در كربلا خدمت امام حسین علیه السلام رسید و امام او را جهت ارشاد نزد عمر بن سعد مى‏فرستاده است، و این جریان تا آمدن شمر ادامه داشت، و چون شمر به كربلا آمد، این ارتباط قطع شد.(74) او روز عاشورا از امام اذن گرفت و به میدان آمد در حالى كه این رجز مى‏خواند:

قد علمت كتیبة الانصارانى ساحمى حوزة الذمار ضرب غلام غیر نكس شارى‌دون حسین مهجتى و دارى.(75)

پس عمرو بن قرظه ساعتى رزمید و نزد امام حسین علیه‏السلام بازگشت و در برابر آن حضرت ایستاد تا از او در برابر دشمن دفاع كند.(76)

ابن نما مى‏گوید: او صورت و سینه خود را سپر تیرها قرار داده بود و نمى‌گذاشت كه به امام حسین علیه‏السلام اصابت كند، و پس از جراحت‌هاى زیادى كه برداشته بود به امام عرض كرد: اى پسر رسول خدا! به عهد خود وفا كردم؟!

آن حضرت فرمود: آرى، تو زودتر از من در بهشت خواهى بود، سلام مرا به رسول خدا برسان و بگو كه من هم به دنبال تو خواهم آمد.

عمرو پس از شنیدن این سخنان بشارت‏آمیز به روى زمین افتاد و جان تسلیم كرد؛ سلام خدا بر او باد.

اما برادرش على كه با عمر بن سعد به كربلا آمده بود، چون برادرش كشته شد، از میان سپاه كوفه بیرون آمد و ندا كرد: اى حسین! برادر مرا فریفتى و او را كشتى!

امام حسین فرمود: من او را نفریفتم، خدا او را هدایت كرد و تو به گمراهى كشیده شدى.

گفت: خدا مرا بكشد! اگر تو را نكشم، و یا به دست تو كشته نشوم! و به طرف امام حمله كرد.

نافع بن هلال او را با ضربه نیزه بر روى زمین انداخت و یاران او آمده و از معركه بیرونش بردند و زخم‌هایش را مدوا كردند تا بهبودى یافت.(77)

وقتى كه خبر كشته شدن زهیر بن قین در ركاب امام علیه‏السلام به همسر با وفاى او رسید، به غلامش گفت: برو و مولایت زهیر را كفن كن، غلام زهیر وقتى كه بدن مطهر امام حسین علیه‏السلام را عریان در قتلگاه مشاهده كرد، با خود گفت: چگونه مولایم زهیر را كفن كنم ولى حسین علیه‏السلام را رها نموده و عریان بگذارم؟! به خدا سوگند كه چنین نكنم. پس امام را در پارچه‏اى كه همراه داشت پیچید و زهیر را با پارچه‏اى پاره كفن نمود.

10 و 11- سعد بن حارث، ابو الحتوف بن حارث(78): این دو برادر با عمر بن سعد به كربلا آمده بودند، و چون روز عاشورا شد و امام حسین علیه‏السلام ندا مى‏كرد: «الا من ناصر ینصرنا» و زنان و كودكان با شنیدن صداى امام علیه السلام شیون مى‏كردند، از دیدن این منظره، تاب نیاوردند و شمشیر به روى سپاه كوفه و دشمنان امام حسین علیه‏السلام كشیدند و آنقدر مبارزه خود را ادامه دادند تا شهید شدند.(79)

برخى نوشته‏اند كه: این دو برادر در لحظات آخرین امام و پس از شهادت اصحاب به فیض شهادت نائل آمدند.(80)

12 - نافع بن هلال: از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و مردى بزرگوار و شجاع و قارى قرآن و نویسنده حدیث بود و در جنگ‌هاى جمل و صفین و نهروان در خدمت على علیه‏السلام شمشیر مى‏زد، و چون امام حسین علیه‏السلام به سمت عراق آمد، نافع و سه نفر دیگر از یارانش در میان راه به آن حضرت پیوستند.

چون عمرو بن قرظه شهید شد و برادرش على بن قرظه به خونخواهى او به میدان آمد، نافع بن هلال بر او حمله كرد و او را مجروح ساخت، یارانش براى نجات او حمله كردند و نافع بن هلال با آنها درگیر شد و رجز مى‏خواند و مى‏گفت:

ان تنكرونى فانان ابن الجملى دینى على دین حسین بن على.(81)

مردى به نام مزاحم بن حریث در پاسخ او گفت: من بر دین فلان هستم!

نافع بن هلال گفت: تو بر دین شیطانى؛ و بر او حمله كرد و مزاحم خواست برگردد كه ضربه نافع به او مهلت نداد و كشته شد.

عمرو بن حجاج فریاد زد: آیا مى‏دانید با چه كسانى مى‏جنگید؟! كسى به تنهایى به میدان اصحاب حسین نرود!

ابو مخنف مى‏گوید: نافع بن هلال، نامش را بر روى تیرهاى خود نوشته و آنها را مسموم نموده و پرتاب مى‏نمود، و از سپاه عمر بن سعد دوازده نفر را كشت و بسیارى را مجروح ساخت. هنگامى كه تیرهاى او تمام شد، شمشیر خود را برهنه نمود و حمله كرد و مى‏گفت:

انا الهزیر الجملى انا على دین على.(82)

لشكر دشمن چاره كار را در حمله دسته جمعى به او دید و لذا اطراف او را گرفته و او را هدف تیرها و سنگ‌هاى خود قرار دادند تا این كه بازوان او را شكسته و او را به اسارت گرفتند. شمر و گروهى از سپاه، او را نزد عمر بن سعد آوردند.

عمر بن سعد به او گفت: اى نافع! واى بر تو! چرا با خود چنین كردى؟!

نافع گفت: پروردگار من از قصد من آگاه است.

در حالى كه خون‌ها بر محاسن او جارى بود به او گفتند: مگر نمى‌بینى كه با خود چه كرده‏اى؟!

نافع گفت: دوازده نفر از شما را كشته‏ام و خودم را ملامت نمى‌كنم، اگر بازوان من سالم بود نمى‌توانستید مرا اسیر كنید.

شمر به عمر بن سعد گفت: او را بكش!

عمر بن سعد گفت: تو او را آوردى، اگر مى‏خواهى تو او را بكش!

شمر شمشیر از نیام كشید، و چون خواست نافع را به قتل برساند، نافع بن هلال گفت: به خدا سوگند اگر تو مسلمان بودى، براى تو ملاقات خدا بسیار دشوار بود و خون ما بر گردن تو سنگینى مى‏كرد، خدا را سپاس مى‏گویم كه مرگ ما را در دست بدترین خلق، قرار داد! پس شمر او را به شهادت رساند، رضوان خداوند بر او باد.(83)

13 - ابو الشعثأ كندى: نام او یزید بن زیاد(84) است و با عمر بن سعد به كربلا آمده بود، و چون كار به مقاتله انجامید، و سخنان امام را رد كردند، به جانب حسین علیه‏السلام آمد.

او كه تیرانداز ماهرى بود در برابر امام حسین علیه‏السلام زانو زد و صد تیر به سوى دشمن پرتاب كرد و امام مى‏فرمود: خدایا! تیرهاى او را به هدف بنشان و بهشت خود را پاداش او قرار ده! و هنگامى كه تیرهاى او تمام شد، در حالى كه بپا مى‏خواست گفت: پنج تن از سپاه عمر بن سعد را كشتم، سپس بر سپاه دشمن حمله كرد و نوزده نفر را به قتل رساند و بعد به شهادت رسید(85) او هنگام حمله این رجز را مى‏خواند:

"انا یزید و ابى‌مهاجر اشجع من لیث نبیل خادر یارب انى للحسین ناصر ولا بن سعد تارك و هاجر.(86)و (87)

14 - مسلم بن عوسجه: او مردى شریف، عابد و زاهد بود، و از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بشمار مى‏رفت؛ شجاعت او در جنگ‌ها و فتوحات اسلامى همیشه ورد زبان‌ها بود.(88)

عمرو بن الحجاج كه در میسره لشكر عمر بن سعد قرار گرفته بود، بر میمنه امام - كه زهیر بن قین فرماندهى آن را بر عهده داشت - حمله ور شد، و این درگیرى در ناحیه فرات صورت گرفت و ساعتى به طول انجامید و در آن مسلم بن عوسجه اسدى بر روى زمین افتاد و به فیض شهادت نائل آمد.

آن بزرگوار در كوفه وكیل مسلم بن عقیل بود و مسئولیت جمع آورى اموال و خرید سلاح و گرفتن بیعت از مردم را بر عهده داشت.

در روز عاشورا ضمن مبارزه‏اى تحسین‏انگیز این رجز را مى‏خواند:

ان تسألوا عنى فانى ذو لبد من فرع قوم من ذرى بنى اسد فمن بغانى حائر عن الرشد و كافر بدین جبار صمد.(89)

حاضران در صحنه پیكار كربلا مى‏گویند كه چون غبار صحنه جنگ فرو نشست، مشاهده كردند كه مسلم بن عوسجه بر روى زمین افتاده است و آخرین لحظات حیاتش بود كه امام حسین علیه‏السلام بر بالین او حاضر شد و فرمود: خداى تو را رحمت كند اى مسلم بن عوسجه، و این آیه را تلاوت كردند: (فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.)(90)

حبیب بن مظاهر نزدیك آمد و گفت: اى مسلم بن عوسجه! شهادت تو سخت بر من گران است، تو را به بهشت بشارت مى‏دهم.

مسلم بن عوسجه با صدایى ضعیف گفت: خداى تو را هم مژده خیر دهد.

حبیب بن مظاهر به او گفت: خداى تو را هم مژده خیر دهد.

حبیب بن مظاهر به او گفت: اگر من هم در همین لحظات به تو ملحق نمى‌شدم دوست داشتم كه مرا وصى خود قرار دهى تا به وصایاى تو عمل كنم.

مسلم بن عوسجه گفت: تو را به این (امام حسین علیه‏السلام) وصیت مى‏كنم كه جان خود را فداى او كنى؛ و با دست خود به امام علیه‏السلام اشاره كرد.

جبیب گفت: به خداى كعبه چنین خواهم كرد.

پس مسلم بن عوسجه جان داد و در جوار رحمت حق آرمید. در این هنگام كنیز مسلم بن عوسجه فریاد بر آورد: یا سیداه! و یابن عوسجتاه!

سپاه عمرو بن حجاج فریاد برآوردند كه: مسلم بن عوسجه را كشتیم!

شبث بن ربعى به بعضى از یارانش كه در كنارش بودند گفت: مادرانتان در سوگ شما بگریند! شما خود را به دست خود كشته و موجبات سرافكندگى خود را فراهم ساخته‏اید، در این حال شادى مى‏كنید كه یلى مانند مسلم بن عوسجه را كشته‏اید؟!! به خدا سوگند او را در جایگاه كریم در میان مسلمانان دیدم، او را در دشت آذربایجان مشاهده كردم كه قبل از آمدن تمامى سواران، شش نفر را كشته بود، شما بر كشتن چنین افرادى شادى مى‏كنید؟!

نوشته‏اند كه: مسلم بن عوسجه به دست دو نفر شهید شد كه نام‌هاى آنها مسلم بن عبدالله ضبابى و عبدالرحمن بن ابى خشكاره بجلى است. (91)

حبیب بن مظاهر از اصحاب رسول خدا بود و در كوفه سكونت داشت و از یاران على  علیه‏السلام بود و در تمام جنگ‌ها در خدمت آن حضرت شمشیر مى‏زد و از جمله خواص اصحاب آن حضرت و حاملان علوم آن بزرگوار است، او از جمله كسانى است كه مشتاقانه به یارى امام حسین علیه‏السلام شتافتند.

15 - حربن یزید ریاحى: حر مردى شریف در میان قوم خود بود(92)، و عاقبت به نداى حق لبیك گفت و با شادى به استقبال شهادت رفت و فرزند پیامبر را یارى كرد. او دلیرانه مى‏جنگید و رجز مى‏خواند:

انى انا الحر و مؤوى الضیفاضرب فى اعراضكم بالسیف عن خیر من حل بلاد الخیفا ضربكم ولا آرى من حیف.(93)

حربن یزید به اتفاق زهیر بن قین با دشمن پیكار مى‏كردند(94) و چون یكى از آنها در محاصره دشمن قرار مى‏گرفت دیگرى او را از محاصره دشمن بیرون مى‏آورد و ساعتى بر این روال پیكار كردند تا اسب حربن یزید جراحاتى برداشت و او همچنان سواره پیكار مى‏كرد و شعر مى‏خواند تا این كه مردى به نام یزید بن سفیان كه با او دشمنى دیرینه داشت در اثر فتنه انگیزى حصین بن نمیر كه به او گفت: این حربن یزید است كه تو مى‏خواستى او را به قتل برسانى، به حربن یزید حمله كرد ولى حر به او امان نداد و او را از دم شمشیر گذراند. پس شخصى به نام ایوب بن شرح، تیرى به اسب حر زده و او را از پاى در آورد، حر به ناچار از اسب پیاده شد و پیاده مى‏رزمید تا چهل و چند نفر را به قتل رساند. در این احوال لشكر پیاده نظام ابن سعد بر او حمله‏ور شده و او را كشتند، اصحاب امام با شتاب به سوى او شتافته و او را در برابر خیمه‏اى كه مى‏جنگید قرار دادند، امام علیه‏السلام بر بالین او نشست و خون از چهره حر پاك كرد و این جملات را فرمود: تو حر و آزاده‏اى همانگونه كه مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده‏اى.(95)

در مرثیه حر، یكى از اصحاب امام حسین این شعر را سرود:

لنعم الحر حر بنى ریاحصبور عند مشتبك الرماح و نعم الحر اذ فادى حسینا و جاد بنفسه عند الصباح.(96)

و بعضى این اشعار را به على بن الحسین علیه‏السلام نسبت داده‏اند(97)، و بعضى هم گفته‏اند كه خود امام حسین علیه‏السلام آنها را انشأ فرموده‌اند.(98)

افراشت ز مهر، بیرق یارى را

خوش برد به سر، طریق دیندراى را

 

شد حر و درید پرده ظلمت را

شد مست و سرود، شعر بیدارى را(99)

 

 

16- حبیب بن مظاهر(100): او از اصحاب رسول خدا بود و در كوفه سكونت داشت و از یاران على علیه‏السلام بود و در تمام جنگ‌ها در خدمت آن حضرت شمشیر مى‏زد و از جمله خواص اصحاب آن حضرت و حاملان علوم آن بزرگوار است، او از جمله كسانى است كه مشتاقانه به یارى امام حسین علیه‏السلام شتافتند.(101)حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه در كوفه براى امام بیعت مى‏گرفتند و چون عبیدالله بن زیاد به كوفه آمد و اهل كوفه مسلم را تنها گذاشتند، قبیله حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه آنها را پنهان كردند تا آسیبى به آنها نرسد، و هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام به كربلا آمد آن دو به سوى آن حضرت حركت كردند، روزها مخفى مى‏شدند و شب‌ها طى طریق مى‏نمودند تا به اردوى امام علیه‏السلام ملحق شدند.(102)

هنگامى كه امام حسین علیه‏السلام براى اداى نماز ظهر از سپاه كوفه مهلت خواست، حصین بن تمیم گفت: نماز از شما پذیرفته نیست!!

حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: گمان مى‏كنى كه نماز از آل رسول خدا پذیرفته نشود و نماز تو اى احمق نادان مقبول افتد؟!

حصین بن تمیم به او حمله كرد و حبیب نیز به طرف او حمله ور شد و ضربه‌اى بر صورت اسب وى زد و بر اثر همین ضربه، حصین از اسب بر زمین افتاد، یارانش آمده او را نجات دادند و حبیب بر آنان حمله كرد و رجز مى‏خواند و مى‏گفت:

انا حبیب و ابى مظهر فارس هیجأ و حرب تسعر انتم اعدّ عدًّْ و اكثرو نحن او فى منكم واصبر.(103)

پس گروهى را به قتل رساند تا این كه بدیل بن صریم با شمشیر به او حمله كرد و ضربه‌اى بر او وارد ساخت، و مردى از تمیم نیز با نیزه بر او حمله ور شد، حبیب از اسب بر زمین افتاد و چون خواست بپاخیزد، حصین بن تمیم با شمشیر ضربه‌اى دیگر به سر او زد، و آن مرد تمیمى سر از تن حبیب جدا كرد، رضوان و بهشت خداوند بر او مبارك باد.

حصین بن تمیم به آن مرد تمیمى گفت: من با تو در كشتن حبیب شریك هستم! او مى‏گفت: من خود به تنهایى حبیب را كشته‏ام!

حصین بن تمیم به او گفت: سر حبیب را به من ده تا بر گردن اسبم آویزان كنم تا مردم بدانند من در كشتن او با تو شریكم! و بعد به تو خواهم داد كه نزد عبیدالله ببرى و جایزه بگیرى!! ولى او قبول نكرد!

آشنایان آن دو آنها را اصلاح دادند و حصین بن تمیم سر را به گردن اسب آویزان نموده و در میان لشكر مى‏چرخید! و بعد به او برگرداند.(104)

محمدبن قیس نقل كرده است كه شهادت حبیب بن مظاهر براى امام بسیار گران آمد و دل مباركش شكست و گفت: از خدا انتظار دارم كه حامیان مرا و یاران مرا اجر دهد.

همچنین آمده است كه آن حضرت فرمود: اى حبیب! چه برگزیده مردى بودى كه خدا تو را توفیق عنایت كرد تا هر شب ختم قرآن كنى.(105)

بهر حال از آنچه گذشت معلوم مى‏شود حبیب بن مظاهر قبل از نماز ظهر به شهادت رسیده است.


آخرین نماز

چون وقت نماز ظهر فرا رسید، مردى از یاران آن حضرت به نام ابو ثمامه صیداوى(106) به آن حضرت عرض كرد: اى ابا عبدالله! من به فدایت شوم، این گروه به ما نزدیك شده‏اند و به خدا سوگند كه پیش از تو من باید كشته شوم و دوست دارم چون خدا را ملاقات مى‏كنم با تو نماز خوانده باشم!

امام حسین علیه‏السلام سر به سوى آسمان برداشت و فرمود: نماز را تذكر دادى، خداى تو را از نمازگزاران قرار دهد.

آنگاه امام حسین علیه‏السلام زهیر بن قین و سعیدبن عبدالله را گفت در جلوى آن حضرت بایستند تا او نماز ظهر بگذارد، پس امام علیه‏السلام با نیمى از یارانش نماز خوف بجاى آوردند.(107)

17- سعیدبن عبدالله حنفى(108): سعیدبن عبدالله در جلوى امام ایستاد و امام نمازگزارد و او در اثر تیرباران دشمن به روى زمین افتاد در حالى كه مى‏گفت: خدایا این گروه را لعنت كن همانند لعن قوم عاد و ثمود، و سلام مرا به پیامبرت برسان؛ همچنین گفت: پروردگارا امام حسین...

ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 316 تاريخ : سه شنبه 12 آذر 1392 ساعت: 17:29

احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)
احادیث پیامبر در مورد امام حسین (ع )
 قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
 اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
 پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
 براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .
منبع : کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556


************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :
 الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا .
حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند ؛ چه بایستند و چه بنشینند .
منبع : کتاب بحار الانوار 43/291 و 44/2

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :
 ان الحسین باب من اءبواب الجنة
بى گمان حسین درى از درهاى بهشت است  .
منبع : کتاب احقاق الحق 9/202
 

 


قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
 اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
 پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
 براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .
منبع : ( کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

 ان الحسین باب من ابواب الجنة .
بى گمان حسین درى از در هاى بهشت است .
منبع : کتاب احقاق الحق 9/202)
 

**************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

من عائده ، حرم الله علیه رایحة الجنة.
کسى که با او ( حسین ) عناد ورزد ، خداوند رایحه بهشت را بر او حرام گرداند.
( کتاب بحار الانوار 35/405 و احقاق الحق 9/202)
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

ان الحسین بن على فى السماء اکبر منه فى الارض.
بطور یقین حسین بن على در آسمان والاتر از زمین است .
( کتاب عیون اخبار الرضا 1/60 و بحار الانوار 36/204)
 

***********احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

حسین منى و أنا من حسین احب الله من احب حسینا حسین سبط من الاسباط .
حسین از من و من از حسینم ؛ دوستدار حسین محبوب خداست ؛ حسین امتى از امت ها است .
منبع : ( کتاب ذخائر العقبى /124 و کتاب سنن ترمذى 2/307 و کتاب کنزالعمال 6/221 و 7/107 کتاب الفصول المهمة /171 و کتاب فضائل الخمسة 3/264 - 262.)
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

حریم پاک :
 عن النبى (ص) قال :
 ... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة .
 پیامبر اسلام ( صلى الله علیه و آله ) در ضمن حدیث بلندى مى‏ فرماید :
 کربلا پاک ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ‏ها است و الحق که کربلا از بساط هاى بهشت است .
 منبع : کتاب بحار الانوار ، ج 98، ص 115 و نیز کتاب کامل الزیارات ، ص 264
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

شوق زیارت‏ :
 قال الامام باقر ( علیه السلام ):
 لو یعلم الناس ما فى زیارة قبر الحسین ( علیه السلام ) من الفضل ، لماتوا شوق
 امام باقر ( علیه السلام ) فرمود :
 اگر مردم می دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین ( علیه السلام ) است از شوق زیارت میمردند .
 منبع : کتاب ثواب الاعمال ، ص 319؛ به نقل از کتاب کامل الزیارات .
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

ستاره سرخ محشر :
 قال على بن الحسین ( علیه السلام ):
 تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة .
 امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود :
 زمین کربلا ، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى ‏درخشد و ندا مى ‏دهد که من زمین مقدس خدایم ، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است .
 منبع : کتاب ادب الطف ، ج 1، ص 236، به نقل از کتاب کامل الزیارات، ص 268.
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

زیارت مداوم‏ :
 قال الصادق ( علیه السلام ) :
 زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته...
 امام صادق (ع) فرمود :
 کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید ، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است .
 منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 269
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

کربلا حرم امن‏ :
 قال ابو عبدالله ( علیه السلام ):
 ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل ان یتخذ مکة حرم
 امام صادق (ع) فرمود :
 به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد .
 منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 267 بحار، ج،98، ص 110
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

سفره ‏هاى نور :
 قال الامام الصادق ( علیه السلام ) :
 من سره ان یکون على موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن على ( علیهما السلام )
 امام صادق (ع) فرمود :
 هر کس دوست دارد روز قیامت ، بر سر سفره ‏هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین ( علیه السلام ) باشد .
 منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10، ص 330، بحار الانوار، ج 98، ص 72.
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

از زیارت تا شهادت‏ :
قال ابو عبدالله ( علیه السلام ) :
لا تدع زیارة الحسین بن على علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا .
 امام صادق (ع) فرمود :
 زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن ! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر شهید .
 منبع : کتاب وسائل الشیعه ، چ 10 ص335
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

نشان شیعه بودن‏ :
قال الصادق ( علیه السلام ) :
من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة .
 امام صادق ( علیه السلام ) فرمود :
 کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 193، بحار الانوار، ج 98 ص4
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

حدیث محبت‏ :
 عن ابى عبد الله قال :
 من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین ( علیه السلام ) و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین ( علیه السلام ) و بغض زیارته .
 امام صادق (ع) فرمود :
 هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى ‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏ اندازد .
 منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10 ص 388، بحار الانوار ، ج 98، ص76
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

زیارت عاشورا :
 قال الصادق ( علیه السلام ) :
 من زار الحسین ( علیه السلام ) یوم عاشورا وجبت له الجنة
 امام صادق (ع) فرمود :
 هر کس که امام حسین ( علیه السلام ) را در روز عاشوار زیارت کند بهشت بر او واجب می شود .
 منبع : کتاب اقبال الاعمال ، ص568
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

تربت شفا بخش :
عن موسى بن جعفر ( علیه السلام ) قال :
و لا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا .
 حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبرى مى ‏داد فرمود :
 چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید چراکه خودرن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است ، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است .
 منبع : کتاب جامع الاحادیث الشیعه ، ج 12، ص533
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

احادیث دیگر :
امام صادق علیه السلام فرمودند :
 نفس کشیدن کسى که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد ، ذکر و تسبیح است .
 منبع : کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمى (ره)
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

 
امام صادق علیه السلام به یکى از گریه ‏کنان امام حسین علیه السلام فرمودند :
رَحِمَ‏اللَّهُ دَمْعَتَک ....خداوند این اشک هایت را رحمت نماید .
 منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از کامل ‏الزیارات
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

 امام صادق علیه السلام فرمودند :
 گریه کننده جدَّم از جاى خود برنمى‏ خیزد مگر اینکه مانند روزى که از مادر متولد شده از گناهان پاک است.
منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

حضرت زهرا علیها السلام فرمودند :
 هرگاه گریه کنندگان بر حسینم داخل بهشت شوند ، من هم داخل بهشت مى‏شوم .
 منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 86
 

***************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)****************

حضرت صادق علیه السلام فرمودند :
 خدا حیا مى‏ کند گریه کننده بر حسین ابن على علیه السلام را عذاب نماید .
 منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 94
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

 حضرت صادق علیه السلام فرمودند :
 امام حسین علیه السلام دائماً به زوّار و گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزایش نظر ( رحمت ) دارد .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
براى هر چیزى ثوابى معین است جز اشکى که براى ما ریخته مى ‏شود . ( که ثواب آن با خداست )
منبع : کتاب الکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص 99
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
جدِّ ما حسین علیه السلام هنگامى که به گریه کنندگان خود نگاه مى‏ کند براى آنان استغفار مى‏ کند و از جدّ و پدر و مادر و برادر خویش مى‏ خواهد که آنها هم براى گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزاى او استغفار کنند .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 حضرت امام حسین علیه السلام با حالى حزین و اندوه کشته شدند و سزاوار است بر خدا که هیچ حزین و اندوهگینى به زیارت آن جناب نرود مگر آنکه حق تعالى وى را مسرور و شادمان به اهلش برگرداند .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 39
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************


امام صادق علیه السلام فرمودند :
هر کسى هنگام یاد ما اشک از چشمانش جارى شود خدا آتش را بر صورت او حرام مى‏ کند .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از کتاب کامل ‏الزیارات
     

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

 
امام باقر علیه السلام بعد از آموختن زیارت عاشورا به علقمه فرمودند :
هر کس این زیارت را بخواند ( از دور یا نزدیک ) و بر حسین علیه السلام ناله کند و امر کند اهل خود را که بدون تقیه بر حسین علیه السلام گریه کنند و اقامه کنند عز را در خانه ‏اش به اظهار جزع و همدیگر را بر مصیبت حسین علیه السلام تعزیت گویند من ضامن او مى‏ شوم نزد خدا که ثواب هزار حج ، هزار عمره و هزار غزوه براى او بنویسند .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات فى اسرارالشهادات ص 91
     

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام رضا علیه السلام فرمودند :
بر همچو حسینى گریه کنندگان گریه کنند که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین مى‏ برد .
منبع : کتاب العیون العبری
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام رضا علیه السلام فرمودند :
اى پسر شبیب هر وقت بر هر چیز گریه کردى بر مصیبت حسین بن على علیه السلام گریه کن .
 منبع : کتاب العیون العبری
 

**************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

امام رضا علیه السلام فرمودند :
همانا روز حسین چشم هاى ما را زخم و اشک هاى ما را جارى کرده است و عزیز ما را در کربلا خوار شمردند و ما را وارث محنت و بلا کرده است تا روز قیامت .
 منبع : کتاب العیون العبری
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 چهار هزار فرشته ژولیده و گرفته تا قیامت بر آن حضرت گریه مى‏ کنند .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 27
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

 امام صادق علیه السلام فرمودند :
 حضرت فاطمه علیها السلام به کسانى که از شما به زیارت سیدالشهدا علیه السلام روند نظر فرموده و از خداوند منّان براى ایشان هر خیر و خوبى را مسئلت مى‏ نمایند ، مبادا در رفتن به زیارت آن حضرت بى رغبت باشید چرا که خیرى که در زیارت آن حضرت است بیشتر از آن است که بتوان احصاء و شمارش نمود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 27
     

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام باقر علیه السلام فرمودند :
 امر کنید شیعیان ما را به زیارت قبر حسین ابن على ‏علیه السلام چه آنکه زیارت آن حضرت رزق و روزى را زیاد و عمر را طولانى کرده و امورى که بدى و شر را جلب کنند دفع مى ‏نماید .
منبع : کتاب کامل الزیارات باب 61
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 کسى که قبر حسین علیه السلام را زیارت نکند پس از خیر کثیر محروم مانده و از عمرش یک سال کسر مى ‏شود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 61 حدیث سوّم
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 رسول اکرم صلى الله علیه وآله خطاب به زوّار امام حسین علیه السلام مى‏ فرماید :
اى مسافرین خدا بشارت باد شما را که با من در بهشت همراه خواهید بود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 پدرم از جدّم نقل کردند که فرمودند : کسى که آن حضرت را صرفاً براى خدا و به قصد قربت زیارت کند خداوند متعال از گناهان رهایش نموده و او را همچون نوزادى که مادر زاییده قرار مى‏ دهد .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 زائر امام حسین علیه السلام در روز قیامت صد نفر که همگى اهل دوزخ بوده و در دنیا از مسرفین بودند را شفاعت مى‏ کند .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
 

**************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 کسى که تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را همراه داشته باشد خداوند او را ذاکر و تسبیح کننده محسوب کند ، گر چه با آن ذکر نگوید .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از بحار ج 85
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 سجده بر تربت حسین علیه السلام حجاب هاى هفتگانه را پاره کرده و از بین مى‏ برد .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از مصباح المتهجد
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

شیخ دیلمى مى‏ فرماید :
 امام صادق علیه السلام براى اظهار خشوع و خضوع نزد خداى تعالى بر غیر تربت امام حسین علیه السلام سجده نمى‏ کرد .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از ارشاد القلوب
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاى هر دردى است آن تربت بالاترین داروهاست .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از کتاب کامل الزیارات
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
خاک حرم امام حسین علیه السلام شفاى هر درد و امان از هر ترس است .
منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از کتاب کامل الزیارات
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 کام فرزندانتان را به تربت برگیرید که سبب امنیت و باعث محفوظ ماندن آنهاست .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از کتاب کامل الزیارات
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)***********

امام رضا علیه السلام فرمودند :
 چرا وقتى میت را دفن مى ‏کنید و سرش را بر خاک مى ‏گذارید در مقابل صورتش و زیر سرش مهرى از خاک ( قبر امام حسین علیه السلام ) نمى ‏گذارید ؟
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از وسایل ج

امام حسین...
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 305 تاريخ : سه شنبه 12 آذر 1392 ساعت: 17:18

حادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)
احادیث پیامبر در مورد امام حسین (ع )
 قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
 اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
 پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
 براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .
منبع : کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556


************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :
 الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا .
حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند ؛ چه بایستند و چه بنشینند .
منبع : کتاب بحار الانوار 43/291 و 44/2

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند :
 ان الحسین باب من اءبواب الجنة
بى گمان حسین درى از درهاى بهشت است  .
منبع : کتاب احقاق الحق 9/202
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************


قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
 اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
 پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود :
 براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .
منبع : ( کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

 ان الحسین باب من ابواب الجنة .
بى گمان حسین درى از در هاى بهشت است .
منبع : کتاب احقاق الحق 9/202)
 

**************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

من عائده ، حرم الله علیه رایحة الجنة.
کسى که با او ( حسین ) عناد ورزد ، خداوند رایحه بهشت را بر او حرام گرداند.
( کتاب بحار الانوار 35/405 و احقاق الحق 9/202)
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

ان الحسین بن على فى السماء اکبر منه فى الارض.
بطور یقین حسین بن على در آسمان والاتر از زمین است .
( کتاب عیون اخبار الرضا 1/60 و بحار الانوار 36/204)
 

***********احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

حسین منى و أنا من حسین احب الله من احب حسینا حسین سبط من الاسباط .
حسین از من و من از حسینم ؛ دوستدار حسین محبوب خداست ؛ حسین امتى از امت ها است .
منبع : ( کتاب ذخائر العقبى /124 و کتاب سنن ترمذى 2/307 و کتاب کنزالعمال 6/221 و 7/107 کتاب الفصول المهمة /171 و کتاب فضائل الخمسة 3/264 - 262.)
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

حریم پاک :
 عن النبى (ص) قال :
 ... و هى اطهر بقاع الارض واعظمها حرمة و إنها لمن بطحاء الجنة .
 پیامبر اسلام ( صلى الله علیه و آله ) در ضمن حدیث بلندى مى‏ فرماید :
 کربلا پاک ترین بقعه روى زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ‏ها است و الحق که کربلا از بساط هاى بهشت است .
 منبع : کتاب بحار الانوار ، ج 98، ص 115 و نیز کتاب کامل الزیارات ، ص 264
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

شوق زیارت‏ :
 قال الامام باقر ( علیه السلام ):
 لو یعلم الناس ما فى زیارة قبر الحسین ( علیه السلام ) من الفضل ، لماتوا شوق
 امام باقر ( علیه السلام ) فرمود :
 اگر مردم می دانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین ( علیه السلام ) است از شوق زیارت میمردند .
 منبع : کتاب ثواب الاعمال ، ص 319؛ به نقل از کتاب کامل الزیارات .
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

ستاره سرخ محشر :
 قال على بن الحسین ( علیه السلام ):
 تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدرى وتنادى انا ارض الله المقدسة الطیبة المبارکة التى تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة .
 امام سجاد ( علیه السلام ) فرمود :
 زمین کربلا ، در روز رستاخیز ، چون ستاره مرواریدى مى ‏درخشد و ندا مى ‏دهد که من زمین مقدس خدایم ، زمین پاک و مبارکى که پیشواى شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است .
 منبع : کتاب ادب الطف ، ج 1، ص 236، به نقل از کتاب کامل الزیارات، ص 268.
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

زیارت مداوم‏ :
 قال الصادق ( علیه السلام ) :
 زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته...
 امام صادق (ع) فرمود :
 کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید ، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است .
 منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 269
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

کربلا حرم امن‏ :
 قال ابو عبدالله ( علیه السلام ):
 ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل ان یتخذ مکة حرم
 امام صادق (ع) فرمود :
 به راستى که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد .
 منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 267 بحار، ج،98، ص 110
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

سفره ‏هاى نور :
 قال الامام الصادق ( علیه السلام ) :
 من سره ان یکون على موائد النور یوم القیامة فلیکن من زوار الحسین بن على ( علیهما السلام )
 امام صادق (ع) فرمود :
 هر کس دوست دارد روز قیامت ، بر سر سفره ‏هاى نور بنشیند باید از زائران امام حسین ( علیه السلام ) باشد .
 منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10، ص 330، بحار الانوار، ج 98، ص 72.
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

از زیارت تا شهادت‏ :
قال ابو عبدالله ( علیه السلام ) :
لا تدع زیارة الحسین بن على علیهما السلام و مر أصحابک بذلک یمد الله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک‏ء الله سعیدا و لا تموت الا شهیدا .
 امام صادق (ع) فرمود :
 زیارت امام حسین علیه السلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن ! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر شهید .
 منبع : کتاب وسائل الشیعه ، چ 10 ص335
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

نشان شیعه بودن‏ :
قال الصادق ( علیه السلام ) :
من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة .
 امام صادق ( علیه السلام ) فرمود :
 کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات ، ص 193، بحار الانوار، ج 98 ص4
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

حدیث محبت‏ :
 عن ابى عبد الله قال :
 من اراد الله به الخیر قذف فى قلبه حب الحسین ( علیه السلام ) و زیارته و من اراد الله به السوء قذف فى قلبه بغض الحسین ( علیه السلام ) و بغض زیارته .
 امام صادق (ع) فرمود :
 هر کس که خدا خیر خواه او باشد محبت حسین (ع) و زیارتش را در دل او مى ‏اندازد و هر کس که خدا بدخواه او باشد کینه و خشم حسین (ع) و خشم زیارتش را در دل او مى‏ اندازد .
 منبع : کتاب وسائل الشیعه ، ج 10 ص 388، بحار الانوار ، ج 98، ص76
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

زیارت عاشورا :
 قال الصادق ( علیه السلام ) :
 من زار الحسین ( علیه السلام ) یوم عاشورا وجبت له الجنة
 امام صادق (ع) فرمود :
 هر کس که امام حسین ( علیه السلام ) را در روز عاشوار زیارت کند بهشت بر او واجب می شود .
 منبع : کتاب اقبال الاعمال ، ص568
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

تربت شفا بخش :
عن موسى بن جعفر ( علیه السلام ) قال :
و لا تأخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فأن کل تربة لنا محرمة الا تربة جدى الحسین بن على علیهما السلام فأن الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و أولیائنا .
 حضرت امام کاظم (ع) در ضمن حدیثى که از رحلت خویش خبرى مى ‏داد فرمود :
 چیزى از خاک قبر من برندارید تا به آن تبرک جویید چراکه خودرن هر خاکى جز تربت جدم حسین (ع) بر ما حرام است ، خداى متعال تنها تربت کربلا را براى شیعیان و دوستان ما شفا قرار داده است .
 منبع : کتاب جامع الاحادیث الشیعه ، ج 12، ص533
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

احادیث دیگر :
امام صادق علیه السلام فرمودند :
 نفس کشیدن کسى که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد ، ذکر و تسبیح است .
 منبع : کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمى (ره)
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

 
امام صادق علیه السلام به یکى از گریه ‏کنان امام حسین علیه السلام فرمودند :
رَحِمَ‏اللَّهُ دَمْعَتَک ....خداوند این اشک هایت را رحمت نماید .
 منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از کامل ‏الزیارات
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

 امام صادق علیه السلام فرمودند :
 گریه کننده جدَّم از جاى خود برنمى‏ خیزد مگر اینکه مانند روزى که از مادر متولد شده از گناهان پاک است.
منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

حضرت زهرا علیها السلام فرمودند :
 هرگاه گریه کنندگان بر حسینم داخل بهشت شوند ، من هم داخل بهشت مى‏شوم .
 منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 86
 

***************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)****************

حضرت صادق علیه السلام فرمودند :
 خدا حیا مى‏ کند گریه کننده بر حسین ابن على علیه السلام را عذاب نماید .
 منبع : کتاب اشک حسینی سرمایه شیعه به نقل از البکا ص 94
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

 حضرت صادق علیه السلام فرمودند :
 امام حسین علیه السلام دائماً به زوّار و گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزایش نظر ( رحمت ) دارد .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
براى هر چیزى ثوابى معین است جز اشکى که براى ما ریخته مى ‏شود . ( که ثواب آن با خداست )
منبع : کتاب الکسیر العبادات فى اسرار الشهادات ص 99
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
جدِّ ما حسین علیه السلام هنگامى که به گریه کنندگان خود نگاه مى‏ کند براى آنان استغفار مى‏ کند و از جدّ و پدر و مادر و برادر خویش مى‏ خواهد که آنها هم براى گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزاى او استغفار کنند .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از منتخب
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 حضرت امام حسین علیه السلام با حالى حزین و اندوه کشته شدند و سزاوار است بر خدا که هیچ حزین و اندوهگینى به زیارت آن جناب نرود مگر آنکه حق تعالى وى را مسرور و شادمان به اهلش برگرداند .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 39
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************


امام صادق علیه السلام فرمودند :
هر کسى هنگام یاد ما اشک از چشمانش جارى شود خدا آتش را بر صورت او حرام مى‏ کند .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات به نقل از کتاب کامل ‏الزیارات
     

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

 
امام باقر علیه السلام بعد از آموختن زیارت عاشورا به علقمه فرمودند :
هر کس این زیارت را بخواند ( از دور یا نزدیک ) و بر حسین علیه السلام ناله کند و امر کند اهل خود را که بدون تقیه بر حسین علیه السلام گریه کنند و اقامه کنند عز را در خانه ‏اش به اظهار جزع و همدیگر را بر مصیبت حسین علیه السلام تعزیت گویند من ضامن او مى‏ شوم نزد خدا که ثواب هزار حج ، هزار عمره و هزار غزوه براى او بنویسند .
 منبع : کتاب الکسیر العبادات فى اسرارالشهادات ص 91
     

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام رضا علیه السلام فرمودند :
بر همچو حسینى گریه کنندگان گریه کنند که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین مى‏ برد .
منبع : کتاب العیون العبری
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام رضا علیه السلام فرمودند :
اى پسر شبیب هر وقت بر هر چیز گریه کردى بر مصیبت حسین بن على علیه السلام گریه کن .
 منبع : کتاب العیون العبری
 

**************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

امام رضا علیه السلام فرمودند :
همانا روز حسین چشم هاى ما را زخم و اشک هاى ما را جارى کرده است و عزیز ما را در کربلا خوار شمردند و ما را وارث محنت و بلا کرده است تا روز قیامت .
 منبع : کتاب العیون العبری
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 چهار هزار فرشته ژولیده و گرفته تا قیامت بر آن حضرت گریه مى‏ کنند .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 27
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

 امام صادق علیه السلام فرمودند :
 حضرت فاطمه علیها السلام به کسانى که از شما به زیارت سیدالشهدا علیه السلام روند نظر فرموده و از خداوند منّان براى ایشان هر خیر و خوبى را مسئلت مى‏ نمایند ، مبادا در رفتن به زیارت آن حضرت بى رغبت باشید چرا که خیرى که در زیارت آن حضرت است بیشتر از آن است که بتوان احصاء و شمارش نمود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 27
     

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام باقر علیه السلام فرمودند :
 امر کنید شیعیان ما را به زیارت قبر حسین ابن على ‏علیه السلام چه آنکه زیارت آن حضرت رزق و روزى را زیاد و عمر را طولانى کرده و امورى که بدى و شر را جلب کنند دفع مى ‏نماید .
منبع : کتاب کامل الزیارات باب 61
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 کسى که قبر حسین علیه السلام را زیارت نکند پس از خیر کثیر محروم مانده و از عمرش یک سال کسر مى ‏شود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 61 حدیث سوّم
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 رسول اکرم صلى الله علیه وآله خطاب به زوّار امام حسین علیه السلام مى‏ فرماید :
اى مسافرین خدا بشارت باد شما را که با من در بهشت همراه خواهید بود .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)*************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 پدرم از جدّم نقل کردند که فرمودند : کسى که آن حضرت را صرفاً براى خدا و به قصد قربت زیارت کند خداوند متعال از گناهان رهایش نموده و او را همچون نوزادى که مادر زاییده قرار مى‏ دهد .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 زائر امام حسین علیه السلام در روز قیامت صد نفر که همگى اهل دوزخ بوده و در دنیا از مسرفین بودند را شفاعت مى‏ کند .
 منبع : کتاب کامل الزیارات باب 62
 

**************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 کسى که تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را همراه داشته باشد خداوند او را ذاکر و تسبیح کننده محسوب کند ، گر چه با آن ذکر نگوید .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از بحار ج 85
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 سجده بر تربت حسین علیه السلام حجاب هاى هفتگانه را پاره کرده و از بین مى‏ برد .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از مصباح المتهجد
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

شیخ دیلمى مى‏ فرماید :
 امام صادق علیه السلام براى اظهار خشوع و خضوع نزد خداى تعالى بر غیر تربت امام حسین علیه السلام سجده نمى‏ کرد .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از ارشاد القلوب
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاى هر دردى است آن تربت بالاترین داروهاست .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از کتاب کامل الزیارات
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)**************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
خاک حرم امام حسین علیه السلام شفاى هر درد و امان از هر ترس است .
منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از کتاب کامل الزیارات
 

*************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)************

امام صادق علیه السلام فرمودند :
 کام فرزندانتان را به تربت برگیرید که سبب امنیت و باعث محفوظ ماندن آنهاست .
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از کتاب کامل الزیارات
 

************احادیثی در مورد محرم و امام حسین (ع)***********

امام رضا علیه السلام فرمودند :
 چرا وقتى میت را دفن مى ‏کنید و سرش را بر خاک مى ‏گذارید در مقابل صورتش و زیر سرش مهرى از خاک ( قبر امام حسین علیه السلام ) نمى ‏گذارید ؟
 منبع : کتاب خاک بهشت به نقل از وسایل ج 2

امام حسین...
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 298 تاريخ : سه شنبه 12 آذر 1392 ساعت: 17:14

امام حسین علیه السلام از نگاه قرآن و اهل بیت


امام حسین (ع) انسان کامل و تجلی آیات قرآن است . آیات متعددی همچون آیه ی مباهله؛ آیه ی تطهیر؛ آیه ی مودت؛ سوره ی هل اتی؛ آیه ی اولی الا‌مرو....بدون شک درشأن او و دیگر اهل بیت(ع) است. سوره ی مبارکه فجر نیز به دلیل وجود آیه ی " یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی"  به سوره امام حسین (ع) شهرت یافته است. از طرف دیگر حرکت و نهضت او کاملا منطبق بر آیات قرآن است.

همچنین عظمت شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در احادیث و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین از زوایای متعددی منعکس شده است.حضرت فاطمه زهرا(ع) فرمود:به هنگام تولد حسین(ع)، پدرم رسول خدا(ص) بر من وارد شد. من فرزندم را در پارچه‏ای زرد رنگ پیچیده، به دست حضرت دادم. پیامبر(ص) پارچه را به دور انداخته، پارچه‏ای سفید طلبیده او را در آن پیچیده، سپس فرمود:ای فاطمه، او را بگیر! او امام و پسر امام و پدر نه امام است، از صلب او امامان پاک به دنیا می‏آیند که نهمین آنان قائم آنهاست. [1]

امامان شیعه (ع) برای زنده و جاوید نگه داشتن نهضت‏خونین امام حسین (ع)، سعی و تلاش فراوانی نمودند که این کوشش در سخنان و روایات آنان به خوبی مشهود است .

امام حسین علیه السلام در کلام خدا

امام حسین علیه السلام نگهبان وحی
بی تردید مهم ترین دست آورد قیام امام حسین علیه السلام حفظ و تحکیم احکام اسلام است؛ چرا که اگر حماسه عاشورا نبود به سبب تحریفاتی که سردمداران حکومت های جائر در مبانی اسلامی ایجاد کرده بودند امروز از حقیقت اسلام اثری نمی ماند. به حق باید گفت «الاسلام محمدیّ الحدوث و حسینیّ البقاء» است؛ یعنی دینی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم از طرف خداوند آورد، به یاری فداکاری های امام حسین علیه السلام زمینه بقا و استمرارش فراهم شد. خداوند متعال در حدیث قدسی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «ای محمّد من حسین را نگهبان وحی قرار دادم و او را با شهادت عزیز و گرامی داشتم»، و این مؤید صادقی بر این مدعا است.

امام حسین علیه السلام و آیه تطهیر
به اتفاق علمای شیعه و سنی مفهوم اهل بیت در آیه: «انّما یریدُ اللّهَ لِیُذهِبَ عنکم الرِّجْسَ اهلَ الْبَیْتِ و یُطهّرکُم تطهیرا» شامل امام حسین علیه السلام نیز می شود. علامه «بهجت افندی» از علمای اهل سنت در این باره می نویسد: «امّت اسلامی بر این مطلب متفقند که این آیه در شأن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و علی علیه السلام و فاطمه علیه السلام و حسن علیه السلام و حسین علیه السلام نازل شده است» از ام سلمه نقل می کنند که گفته است: «این آیه در منزل من بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مصداق آن را علی و فاطمه و حسن و حسین علیهماالسلام ذکر کردند. من عرض کردم آیا من نیز مصداق این آیه هستم؟ حضرت فرمودند: تو در طریق خیر و منزلت خاصّ خودت قرار داری؛ اما مصداق اهل بیت نیستی».

صالحین در قرآن و حسین علیه السلام
در تفسیر آیه 69 سوره نساء که می فرماید: «... پیامبران و صِدّیقان و شهدا و صالحان کسانی هستند که خداوند متعال نعمت خود را بر آنان تمام کرده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «منظور از پیامبران در این آیه منم و منظور از صِدّیقان برادرم علی علیه السلام و منظور از شهدا عمویم حمزه و منظور از صالحان دخترم فاطمه علیه السلام و فرزندانش حسن و حسین علیه السلام است».

امام حسین و آیه «ذوی القربی»
خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چنین دستور می دهد: «به مردم بگو در امر رسالت مزد و اجری از شما نمی خواهم، جز این که به ذوی القربی مودّت و محبّت داشته باشید». مفسران در تفسیر «ذوی القربی» می نویسند: منظور از «ذوی القربی» علی و فاطمه علیه السلام و فرزندان آن دو هستند. حتی از بسیاری از علمای اهل سنت نقل شده که منظور پیامبر از «قُربی»، علی علیه السلام و فاطمه علیه السلام و دو پسر آن دو است و پیامبر این عبارت را برای آن که کاملاً در اذهان بماند سه مرتبه تکرار نمودند.

امام حسین علیه السلام و آیه احکام
علی علیه السلام و خانواده اش در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به عنوان ادای نذر سه روز روزه به جای آوردند. هنگام افطار در هر سه روز نیازمندی به آنها مراجعه کرد و از آنها درخواست غذا کرد که هر سه بار مورد اجابت علی علیه السلام و خانواده اش قرار گرفت. هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از ضعف و زردیِ رنگ ایشان پرسید، این آیه نازل شد: «یُطعمونَ الطَّعامَ علی حبُّه مسکینا و یتیما و اسیرا؛ این بزرگواران در راه رضای حق تبارک و تعالی مسکین و یتیم و اسیر را اطعام می کنند». و بدین سان خداوند علی، فاطمه حسن و حسین علیهماالسلام را می ستاید که چگونه با وجود نیاز به غذا، آن را در راه رضای خالق خود به بندگان دیگر او هدیه می کنند.

امام حسین(ع) مصباح هدایت و کشتی نجات

قرآن کریم، انبیای الهی را هدایت‌گر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می‌کند: «وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات ... و کانوا لنا عابدین»6 ، «و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا و کانوا بأیاتنا یوقنون»7 امام حسین(ع) مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است از این‌رو پیامبر اکرم(ص) او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه»8


امام حسین(ع) و امر به معروف
قرآن می‌فرماید: شما بهترین امت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید؛ «کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»9 امام حسین(ع) نیز در هدف از قیام خود می‌فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمد(ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر.» 10


امام حسین(ع) معلم عزت و عمل صالح
قرآن مجید می‌فرماید: هرکس خواهان عزت است، عزت در پرتو ایمان و عمل صالح است؛ «من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»11 امام حسین(ع) در قیام خود در کربلا، طالب عزت بود و گریزان از ذلت؛‌ «هیهات منی الذله»12


امام حسین(ع) معلم ایثار و انفاق
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛13 به مقام ابرار نایل نمی‌شوید، مگر با انفاق برخی چیزهایی که دوست دارید.» امام حسین(ع) در روز عاشورا تمام آن‌چه را که در اختیار داشت و همه آن‌ها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.


امام حسین(ع) و خوف و خشیت الهی
قرآن مجید در وصف انبیا می‌گوید: پیامبران پیشین کسانی بودند که در تبلیغ رسالت الهی، از خدا می‌ترسیدند و از هیچ‌کس دیگر هراسی نداشتند؛ «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله»14 امام حسین(ع) نیز دارای این دو خصیصه برجسته است:

1. تنها از خداوند می‌ترسید. در دعای عرفه می‌گوید: «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک»15 خدایا مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن‌سان که گویی تو را می‌بینم.

2. از غیر خدا نمی‌ترسید. حضرت می‌فرماید: اگر در دنیا، هیچ پناهگاهی نداشته باشم و کسی مرا حمایت نکند، من با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد: «لولم یکن لی ملجا و لامأوی لما بایعت یزید بن معاویه»16


امام حسین(ع) صاحب نفس مطمئنه
«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»17

امام صادق(ع) فرمودند: «سوره مبارکه فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید. زیرا این سوره مبارکه در شأن امام حسین(ع) است. شخصی علت آن‌را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آن‌که امام حسین(ع) صاحب نفس مطمئنه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود. (ویکی از مصادیق بارز این آیه شریفه، امام حسین(ع) است.)» 18


آزمونی بالاتر از آزمون ابراهیم(ع):
«واذابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما...» 19

«و (یادآور) هنگامی که ابراهیم را خداوندش،‌با کلماتی بیازمود و او (ابراهیم) در همه آن‌ها موفق شد (آن‌ها را به اتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار می‌دهم...».

کدامین آزمون‌ها؟ امتحان ذبح اسماعیل، ساکن کردن‌ هاجر و نوازش اسماعیل در جوار کعبه در منطقه‌ای بی‌زرع و بی‌آبادانی و نیز اعتماد بالا و والای او به خداوند در لحظه‌های افتادن در آتش نمرودیان و ...

کسی که به حماسه‌های عظیم عاشورا چشم بیندازد، دشوارتر بودن آزمون‌های حضرت حسین بن علی(ع) را لمس می‌کند؛

ـ به قربان‌گاه بردن جوان و نورس و خردسال شیرخوار

ـ اسکان زنان و کودکان در قلب سی‌هزار انسان شیفته زندگیِ زوال‌پذیر دنیا.

ـ اتکا و اتکال به خداوند، حتی در قتلگاه در قالب نیایش عاشقانه و رضایت‌مندانه

و ده‌ها آزمون دشوار دیگر که در واژه واژه این تاریخ درخشان، رخ می‌نماید.

بخشی از اسرار توجه دادن مردمان به این روز و این حادثه، همین پایداری بر پاکی و بروز غیرت و هویت انسانی و اسلامی و پیام‌های بی‌شماری است که در این واقعه بروز دارد.


پیشتازی و پیش‌دستی در نیکی‌ها
«... فاستبقوا الخیرات؛ در خوبی‌ها بر یکدیگر پیشی بگیرید» 20

در روایت معروفی آمده است: «بالاتر از هر نیکی،‌ نیکی دیگری هست، تا آن‌جا که انسانی در راه خدا به شهادت برسد که بالاتر از آن چیز دیگری نیست.» این خیر بزرگ شهادت، آن‌چنان جلوه‌گری می‌کرد و مشتاقان را به سبقت از یکدیگر در عرصه آسمانی نینوا می‌کشانید که تا یاران امام حسین(ع) زنده بودند، اجازه نمی‌دادند که یک نفر از خاندان بنی‌هاشم، پای به میان بگذارد و فرزند برومند حسین، علی‌اکبر، در میان بنی‌هاشمی‌ها،‌ سبقت می‌گرفت و هرکدام بر دیگری پیشی می‌جستند.

به‌راستی، شایسته است که عاشقان و یاران حسینی نیز از سیره اصحاب آن امام همام الگو بگیرند؛‌ «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل».


امام حسین(ع) و شناختی از قرآن
امام حسین(ع): «القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق؛ قرآن، ظاهرش زیبا و شگفت انگیز است و باطنش ژرف و عمیق.» 21

و همان‌طور که قرآن صامت از ظاهری شگفت و باطنی ژرف برخوردار است، وجود امام حسین(ع) به عنوان قرآن ناطق از همین شگرفی و ژرفی در ظاهر و باطن و صورت و سیرت برخوردار است و ما در زیارت‌ ناحیه مقدسه در اوصاف آن امام می‌خوانیم: «وعظیم السوابق...» 22 تو ای حسین دارای برتری‌های با عظمتی هستی.


امام حسین(ع) دوست‌دار واقعی قرآن
امام حسین(ع) می‌فرماید: «خدا می‌داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست می‌دارم.»23

در شب عاشورا که امام حسین(ع) به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشگریان پسر سعد برای اطلاع از احوال امام حسین(ع) و یاران او نزدیک خیمه‌ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با یک صورت ملکوتی و جذاب؛ آیاتی از سوره آل عمران را تلاوت می‌کند.24 امام حسین(ع) در ظهر عاشورا نیز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه یارانشان در کربلا اقامه می‌کنند.


امام حسین(ع) احیاءگر قرآن


از آن‌جا که قرآن کریم این کتاب نجات بخش الهی بعد از پیامبر به دست امویان و عوامل آن‌ها مطابق میل و منافعشان تفسیر می‌شد؛ امام حسین(ع) رسالت احیای قرآن را با پیام بلند عاشورا آغاز کرد أین‌بار قرآن از حنجره امام حسین(ع) تلاوت شد و رسوم جاهلیت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بین برد و ایشان را از خواب غفلت بیدار کرد. خود ایشان درباره احیاگری قرآن می‌فرماید:«شما را به زنده ساختن آیات قرآن و از میان بردن بدعت‌ها فرا می‌خوانم، اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه راست و هدایت خواهید رسید.» 25

جایگاه امام حسین علیه السلام در قلب پیامبر(ص)
عمران بن حصین می گوید: روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمودند: «ای عمران هرچیزی در دل جایگاهی دارد، اما هیچ چیز همانند این دو جوان (امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام ) در قلب من از منزلت برتر و بیشتری برخوردار نیست». عمران می گوید: عرض کردم یا رسول اللّه چه چیزی موجب شده است که این همه آن دو بزرگوار را دوست می دارید؟ حضرت فرمودند: «ای عمران آنچه بر تو پوشیده است بسیار بیشتر از آنی است که به آن اطلاع پیدا کرده ای، خداوند متعال به من دستور داده است که این دو را دوست داشته باشم».

حسین علیه السلام ، عروة الوثقای الهی
امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل می کنند که آن حضرت فرمودند: «هرکس بخواهد به عروة الوثقی ـ که خداوند متعال در قرآن فرموده است که هرگز گسسته نمی شود ـ چنگ بزند باید علی علیه السلام و فاطمه علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را دوست بدارد؛ زیرا خداوند متعال در عرش عظمت و جلال خود آنها را دوست می دارد».

حسین علیه السلام ، مشعل هدایت و کشتی نجات
نقل شده است که روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به امام حسین علیه السلام که از در وارد شدند فرمودند: «خوش آمدی ای زینت آسمان ها و زمین!» یکی از حاضران به نام اُبیّ بن کعب [با تعجب] عرض کرد. یا رسول اللّه، آیا جز شما کسی دیگر هم زینت آسمان ها و زمین محسوب می شود؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «ای ابیّ بن کعب، سوگند به آن که مرا به حقّ به پیامبری مبعوث کرد، همانا حسین بن علی علیه السلام در آسمان ها از روی زمین بیشتر شناخته شده است. نام او در عرش الهی این گونه نوشته شده است: اِنّ الحُسینَ مِصباحُ الهُدی و سفینةُ النّجاة؛ همانا حسین مشعل هدایت و کشتی نجات است».

حسین علیه السلام ، امانت پیامبر اکرم(ص)
وقتی مردم به منظور بیعت با علی بن ابیطالب علیه السلام به آن حضرت مراجعه کردند، آن حضرت از جمله کارهایی که انجام دادند این بود که امام حسن و امام حسین علیه السلام را در بر گرفته رو به طرف مردم کردند و فرمودند: «ای مردم شاهد باشید و گواهی بدهید که این دو، فرزندان پیامبرند و ودیعه هایی هستند که آن حضرت آنها را در بین شما به جای نهادند و از شما خواسته اند که آنها را حفظ کنید. اینک من نیز این دو را به عنوان امانت به شما می سپارم. از آنها به طور کامل مراقبت کنید و بدانید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در روز قیامت از شما درباره حفظ این دو ودیعه اش پرسش و بازخواست خواهد کرد».

امام حسین علیه السلام ، سرور و سیّد جوانان بهشت
علمای شیعه و سنی در چندین مورد از جابر بن عبد الله انصاری روایت کرده اند که می گوید: من بارها از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم درباره حسین بن علی علیه السلام شنیدم که می فرمودند: «کسی که دوست دارد به سرور جوانان اهل بهشت نگاه کند و او را بشناسد به حسین بن علی علیه السلام نگاه کند» و در روایت دیگر از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است که: «حسن و حسین علیه السلام سروران جوانان اهل بهشتند».

گل های باغ نبوّت
ابو ایّوب انصاری می گوید: روزی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسیدم. دیدم امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در کنار آن حضرت مشغول بازی اند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با تمام وجود به آن دو بزرگوار محبت می کنند و آنها را در آغوش می گیرند. عرض کردم: یا رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم ، آیا آن دو بزرگوار را دوست داری؟ حضرت فرمودند: «چگونه آنها را دوست نداشته باشم، در حالی که این دو گُل های منند و من آنها را می بویم و از رایحه های آن دو بهره مند می شوم» و در روایت دیگر آمده که حضرت فرمودند: «این دو، دو گل من در دنیا هستند. هرکس مرا دوست می دارد این دو را نیز باید دوست بدارد».

امام حسین...
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 344 تاريخ : شنبه 9 آذر 1392 ساعت: 21:13

بسم الله الرحمن الرحيم

بعد از شهادت امام حسين عليه السلام در روز عاشورا ، چه اتفاقاتي در عالم رخ داد؟

شيعيان ، اعتقاد دارند که نصب امام و جانشين پيامبر به دست خداوند است و مردم اجازه دخالت در انتخاب امام ندارند ؛ همان طوري كه انتخاب پيامبر به دست خداوند است و مردم حق انتخاب نبي را ندارند . در قرآن كريم آيات بسياري وجود دارد كه اين مطلب را ثابت مي‌كند . خداوند كريم در باره امامت حضرت ابراهيم عليه السلام مي‌فرمايد :

إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما . البقره / 124 .

من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم‏ !

و نيز مي‌فرمايد :

وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ  وَ كلاًُّ جَعَلْنَا نَبِيًّا . مريم / 49 .

ما اسحاق و يعقوب را به او بخشيديم و هر يك را پيامبرى (بزرگ) قرار داديم !

طبق اين آيه ، جعل امامت حضرت ابراهيم به دست خدا بوده است ؛ همان طوري كه جعل نبوت او به دست خدا بود ؛ اما هيچ آيه در قرآن وجود ندارد كه انتخاب نبي و امام را به دست مردم سپرده باشد .

و نيز شيعيان اعتقاد دارند همان طوري که پيامبران الهي براي اثبات نبوت و رسالت  نياز به  ارائه معجزه و کرامات خارق العاده داشتند ، اوصياء و جانشينان آنان نيز بايد براي اثبات امامت خويش از كرامت و معجزه استفاده مي كردند و گرنه سخن آنان پذيرفته نشده و قابل تصديق نيست .

و ائمه اهل بيت عليهم السلام ، هر کدام داراي معجزات و کراماتي بوده اند که افراد با ديدن آن ها از ائمه ، سخن آنان را پذيرفته و به امامت آنان تن مي دادند .

حضرت سيد الشهداء عليه السلام امام سوم شيعيان ، داراي معجزات  و كرامات زيادي در زمان حياتشان و حتي بعد از شهادتش بوده که اين معجزات ثابت مي کند ، آن بزرگوار ، امام بر حق و منصوب از جانب خداوند و جانشين شايسته بعد از برادرش امام حسن عليه السلام است ؛ زيرا محال است خداوند اين معجزات و کرامات را به دست نا اهلان و مدعيان دروغين ولايت الهي بسپارد و نعوذ بالله با در اختيار قرار دادن اين معجزات به دست آن ها زمينه هاي گمراهي مردم را مهيا سازد .

ما در اين مختصر ، سعي مي کنيم به معجزاتي از امام حسين بپردازيم که بعد از شهادت آن حضرت در عالم اتفاق افتاده است ، معجزات منحصر به فردي که عقل هر عاقلي را مبهوت کرده مي کند . بي ترديد ، هر يک از اين معجزات براي روشن شدن حقيقت براي حق پرستان و کساني که به دنبال هدايت الهي هستند کفايت مي کند ؛ البته به شرطي که تعصب هاي جاهلي را  کنار گذاشته شده و فقط با چشم دل به اين معجزات نگريسته شود .

و از آن جايي که شيعيان و پيراوان اهل بيت عليهم السلام به امامت حسين بن علي عليهما السلام و معجزات و کرامات آن بزرگوار يقين دارند و از جانب ديگر ، طرف ما کساني هستند که نمي خواهند ولايت فرزند رسول خدا را بپذيرند و به جاي پيروي از ثقلين ، دنبال رو دشمنان اهل بيت هستند ،  ما سعي مي کنيم اين معجزات و کرامات را فقط از معتبرترين کتاب ها و از قول برترين عالمان و دانشمندان آن ها نقل و ثابت کنيم تا حجت و برهان بر همه حقيقت جويان تمام شده و راه انکاري باقي نماند .

1. برخورد ستارگان آسمان با يکديگر :

عن عيسى بن الحارث الكندي ، قال : لما قتل الحسين مكثنا سبعة أيام إذا صلينا فنظرنا إلى الشمس على أطراف الحيطان كأنها الملاحف المعصفرة ، ونظرنا إلى الكواكب يضرب بعضها بعضا .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 432 – 433 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 227 .

عيسى بن حارث كندى مي گويد : هنگامي حسين بن على (عليه السلام) را شهيد كردند ، تا هفت روز ، هر گاه که نماز عصر را مي خوانديم مي ديديم آفتابي كه بر ديوارهاى خانه ها مي تابيد به قدري قرمز بود که گويا چادر هاي سرخ است که بر آن  کشيده اند ، و مي ديديم که برخي از ستارگان همديگر را مي زدند (با يکديگر برخورد مي کردند) .

2 . آسمان خون گريه کرد :

عَنْ نَضْرَةَ الْأَزْدِيَّةِ قَالَتْ : لَمَّا أَنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بن علي (عليهما السلام) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً فَأَصْبَحْتُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لَنَا مَلْآنُ دَما .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 ، 313 و الثقات ، ابن حبان ، ج 5 ، ص 487 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 227 – 228 .

نضره ازديه گويد : هنگامى كه حسين بن علي (عليهما السّلام) شهيد شدند ، آسمان خون باريد و ما همچنان مي ديديم كه تمام اشياء  و اسباب ما مملو از خون است .

جعفر بن سليمان قال حدثني خالتي أم سالم قالت لما قتل الحسين بن علي مطرنا مطرا كالدم على البيوت والجدر قال وبلغني أنه كان بخراسان والشام والكوفة .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 – 434  و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 – 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 16 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 228 – 229 .

جعفر بن سليمان ، روايت كرده كه خاله‏ام ، ام سالم ، گفت : هنگامى كه امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد ، باراني همانند خون بر ديوارها و خانه ها مي باريد . و گفت : به من خبر داند که همين باران خون ، در خراسان ، شام و كوفه نيز باريده است .

3 . اشک ريختن آسمان :

عن ابن سيرين قال لم تبك السماء على أحد بعد يحيى بن زكريا إلا على الحسين بن علي .

سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 225 – 226 .

ابن سيرين گفت : آسمان براي هيچ کسي جز يحيي بن زکريا و حسين بن علي (عليهم السلام) گريه نکرده است .

4 . تاريک شدن دنيا :

حدثنا خلف بن خليفة ، عن أبيه ، قال : لما قتل الحسين اسودت السماء ، وظهرت الكواكب نهارا حتى رأيت الجوزاء عند العصر وسقط التراب الأحمر .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 431 – 432  و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 226 .

خلف بن خليفه از پدرش نقل مي کند که گفت : زماني که امام حسين (عليه السلام) به شهادت رسيد ، آن قدر آسمان تاريک شد که هنگام ظهر ستاره هاي آسمان ظاهر شدند ؛ تا جائي که ستاره  جوزا در عصر ديده شده و خاک سرخ از آسمان فرو ريخت .

وقال : وقال علي بن مسهر ، عن جدته : لما قتل الحسين كنت جارية شابة ، فمكثت السماء بضعة أيام بلياليهن كأنها علقة .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 432 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 226 .

علي بن مسهر از جده اش نقل مي كند كه مي گفت: هنگامي كه امام حسين به شهادت رسيد من دختري نوجوان بودم، آسمان چند شبانه روز درنگ نمود كه گويا لخته خون بود .

5 . سرخ شدن آسمان :

وقال علي بن محمد المدائني ، عن علي بن مدرك ، عن جده الأسود بن قيس : احمرت آفاق السماء بعد قتل الحسين بستة أشهر ، نرى ذلك في آفاق السماء كأنها الدم . قال : فحدثت بذلك شريكا ، فقال لي : ما أنت من الأسود ؟ ، قلت : هو جدي أبو أمي قال : أم والله إن كان لصدوق الحديث ، عظيم الأمانة ، مكرما للضيف .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 432 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 227 .

علي بن مدرك از پدر بزرگش اسود بن قيس نقل مي كند كه گفت : پهنه آسمان پس از شهادت امام حسين به مدت شش ماه سرخرنگ شده بود كه ما آن را شبيه خون در آسمان مشاهده مي كرديم ، علي بن محمد مدائني از وي سؤال كرد : چه نسبتي با اسود داري ؟ گفت : او جد مادري من است گفت : به خدا سوگند كه او راستگو وامانتداري بزرگ وميهمان نواز بود .

وقال عباس بن محمد الدوري ، عن يحيى بن معين : حدثنا جرير ، عن يزيد بن أبي زياد ، قال : قتل الحسين ولي أربع عشرة سنة ، وصار الورس الذي كان في عسكرهم رمادا واحمرت آفاق السماء ونحروا ناقة في عسكرهم فكانوا يرون في لحمها النيران .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 – 435 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 230.

يزيد بن ابي زياد مي گويد: من چهارده ساله بودم كه حسين بن علي به شهادت رسيد گياه ورس در بين لشكر به خاكستر تبديل شد و پهنه آسمان قرمز رنگ شد شتري را لشكريان ذبح كردند آتش از گوشتش زبانه مي كشيد .

عن هشام عن محمد قال تعلم هذه الحمرة في الأفق مم هو فقال من يوم قتل الحسين بن علي .

سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 312 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 228 .

هشام از محمد نقل مي كند كه گفت : مي داني سرخي افق از چه زماني بوده ؟ از روزي كه حسين بن علي به شهادت رسيد اين سرخي در افق ديده شد .

6 . ديوار دار الإماره خون گريه کرد :

حدثني أبو يحيى مهدي بن ميمون قال : سمعت مروان مولى هند بنت المهلب ، قال : حدثني بواب عبيد الله بن زياد أنه لما جئ برأس الحسين فوضع بين يديه ، رأيت حيطان دار الامارة تسايل دما .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433 – 434 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 229 .

هنگامى كه سر مبارك امام حسين عليه السلام را در برابر ابن زياد نهادند ، ديدم كه از ديوارهاى دارالاماره خون جارى مى‏گشت‏ .

7 . گرفتن خورشيد :

عَن أَبُو قَبِيلٍ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) كُسِفَتِ الشَّمْسُ كَسْفَةً بَدَتِ الْكَوَاكِبُ نِصْفَ النَّهَارِ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهَا هِي‏ .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 433  و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 228 و تلخيص الحبير ، ابن حجر ، ج 5 ، ص 84 و السنن الكبرى ، البيهقي ، ج 3 ، ص 337 .

هنگامى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، خورشيد گرفت و آن قدر تاريك شد كه هنگام ظهر ستاره‏هاى آسمان ظاهر گرديدند . از اين اتفاق چنين پنداشتم كه قيامت برپا شده است !

8 . جاري شدن خون تازه از زير سنگ ها :

( وقال ) يعقوب بن سفيان ثنا سليمان ابن حرب ثنا حماد بن زيد عن معمر قال َ أَوَّلُ مَا عُرِفَ الزُّهْرِيُّ تَكَلَّمَ فِي مَجْلِسِ الْوَلِيدِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ فَقَالَ الْوَلِيدُ أَيُّكُمْ يَعْلَمُ مَا فَعَلَتْ أَحْجَارُ بَيْتِ الْمَقْدِسِ يَوْمَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ فَقَالَ الزُّهْرِيُّ بَلَغَنِي أَنَّهُ لَمْ يُقْلَبْ حجرا إِلَّا وَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِيط .

تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 و  سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 314 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 16 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 229 .

ابو بكر بيهقى از معروف روايت كرده كه وليد بن عبد الملك از زهرى پرسيد سنگ‏هاى بيت المقدس در روز كشته شدن حسين بن على چه حالتى به خود گرفتند ، زهرى‏ گفت : به من خبر دادند كه در روز شهادت حسين بن علي هر سنگى را كه از زمين بر مي داشتند در زير او خون تازه مي ديدند .

عَنْ أُمِّ حَيَّانَ قَالَتْ يَوْمَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ أَظْلَمَتْ عَلَيْنَا ثَلَاثاً وَ لَمْ يَمَسَّ أَحَدٌ مِنْ زَعْفَرَانِهِمْ شَيْئاً فَجَعَلَهُ عَلَى وَجْهِهِ إِلَّا احْتَرَقَ وَ لَمْ يُقَلَّبْ حَجَرٌ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ إِلَّا أَصْيب تَحْتَهُ دَماً عَبِيطا

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 229 و ...

از ام حيان نقل است كه گفت : روز شهادت حسين اسمان سه شبانه روز تاريك شد وهر كس دست به زعفران مي زد دستش مي سوخت و زير هر سنگي در بيت المقدس خون ديده مي شد .

محمد بن عمر بن علي عن أبيه قال أرسل عبد الملك إلى ابن رأس الجالوت فقال هل كان في قتل الحسين علامة قال ابن رأس الجالوت ما كشف يومئذ حجر إلا وجد تحته دم عبيط .

تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 16 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 229 – 230 .

عبد الملك شخصي را نزد پسر راس الجالوت فرستاد تا از وي بپرسد كه آيا  نشانه اي از كشته شدن حسين درعالم ديده شده است يا نه ، او در پاسخ گفت : هيچ سنگي از زمين بر داشته نشد مگر اينكه خون تازه ديده مي شد .

9 . خاکستر شدن گياه ورس (اسپرک) :

( وقال ) ابن معين حدثنا جرير ثنا يزيد بن أبي زياد قال قتل الحسين ولي أربع عشرة سنة وصار الورس الذي في عسكرهم رمادا .

تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 230 .

يزيد بن ابي زياد مي گويد : من چهارده ساله بودم كه حسين بن علي به شهادت رسيد گياه ورس در بين لشكر به خاكستر تبديل شد .

( وقال ) الحميدي عن أبن عيينة عن جدته أم أبيه قالت لقد رأيت الورس عاد رمادا ولقد رأيت اللحم كأن فيه النار حين قتل الحسين .

تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 435 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 16 .

ابن عيينه از مادر بزرگ پدري اش نقل مي كند كه گفت : هنگام شهادت حسين گياه ورس را ديدم كه تبديل به خاكستر شد و در گوشتها آتش مي ديدم .

وقال محمد بن المنذر البغدادي ، عن سفيان بن عيينة : حدثتني جدتي أم عيينة : أن حمالا كان يحمل ورسا فهوى قتل الحسين ، فصار ورسه رمادا .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 435 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 231 .

ام عيينه مي گويد : شخصي در حال حمل گياه ورس بود به ذهنش افتاد كه براي جنگ باحسين او هم شركت كند كه ناگهان گياه تبديل به خاكستر شد .

أخبرنا أبو محمد السلمي أنا أبو بكر الخطيب وأخبرنا أبو القاسم بن السمرقندي أنا أبو بكر قالا أنا أبو الحسين أنا عبد الله نا يعقوب نا أبو نعيم نا عقبة بن أبي حفصة السلولي عن أبيه قال إن كان الورس من ورس الحسين يقال به هكذا فيصير رمادا .

تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 230 – 231 .

ورس : همان اسپرك است كه گياهى است شبيه به كنجد با برگ هاى سبز رنگ كه از رنگ آن براى رنگ كردن لباس ها استفاده مى‏شود و در يمن زياد مى‏رويد و لباس ورسى ، لباس سرخ رنگ را گويند .

11 . تلخ شدن گوشت شتر غنيمت گرفته شده از امام :

عَنْ جَمِيلِ بْنِ مُرَّةَ قَالَ أَصَابُوا إِبِلًا فِي عَسْكَرِ الْحُسَيْنِ (عليه السلام) يَوْمَ قُتِلَ فَنَحَرُوهَا وَ طَبَخُوهَا قَالَ فَصَارَتْ مِثْلَ الْعَلْقَمِ فَمَا اسْتَطَاعُوا أَنْ يُسِيغُوا مِنْهَا شَيْئا .

تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 306 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 435 – 436 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 16 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 231 .

جميل بن مره گويد : شترى از لشكرگاه حسين بن علي را در روز شهادت او غارت گرفتند ، و سپس او را نحر كرده و طبخ نمودند ، راوى گويد : گوشت او آن چنان تلخ شد که آنان نتوانستند از آن گوشت استفاده كنند .

12 . ديده شدن آتش درگوشت شتر غنيمت گرفته شده :

وقال محمد بن عبد الله الحضرمي : حدثنا أحمد بن يحيى الصوفي ، قال : حدثنا أبو غسان ، قال : حدثنا ، أبو نمير عم الحسن ابن شعيب ، عن أبي حميد الطحان ، قال : كنت في خزاعة فجاؤوا بشئ من تركة الحسين فقيل لهم : ننحر أو نبيع فنقسم ؟ قالوا : انحروا ، قال : فجعل على جفنة فلما وضعت فارت نارا .

تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 435 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 231 .

از حميد طحان روايت شده است كه در قبيله خزاعه بودم، از جمله چيزهائى كه از امام حسين عليه السلام چپاول شده بود و به آن قبيله آورده بودند، يك شتر بود. مردم آن قبيله گفتند : اين شتر را نحر كنيم و يا معامله نمائيم ؟ كسى كه شتر را آورده بود گفت : مى‏خواهم آن را نحر كنيد .

حميدگفت : سپر را براى نحر كردن آن حيوان آماده ساختم ، همين كه شتر را خوابانيده و سپر را به زمين گذاشتم و آماده كشتن آن بوديم، ناگهان آتشى از آن سپر مانند آب فوران كرد !

( وقال ) ابن معين حدثنا جرير ثنا زَيْدِ بْنِ أَبِي الزِّنَادِ قَالَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ لِي أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ صَارَ الْوَرْسُ رَمَاداً الَّذِي كَانَ فِي عَسْكَرِهِمْ وَ احْمَرَّتْ آفَاقُ السَّمَاءِ وَ نَحَرُوا نَاقَةً فِي عَسْكَرِهِمْ فَكَانُوا يَرَوْنَ فِي لَحْمِهَا النِّيرَان‏ .

تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج 2 ، ص 305 و تهذيب الكمال ، المزي ، ج 6 ، ص 434 – 435 و سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 3 ، ص 313 و تاريخ الإسلام ، الذهبي ، ج 5 ، ص 15 و تاريخ مدينة دمشق ، ابن عساكر ، ج 14 ، ص 230 .

ابن معين از جرير از يزيد بن زياد روايت مى‏كند كه او گفت : سالى كه امام حسين عليه السلام به شهادت نائل آمد ، من چهارده سال داشتم ( و همان روزها شنيدم كه آثارى در پى شهادت آن حضرت در لشكر مخالفان ظاهر گرديده ، از جمله آن كه) گياهان ورس در لشكرگاه آنها خاكستر شد ، و آسمان سرخ‏گون گرديد ، و در لشكرگاه شترى را نحر كردند ولى مثل اين بود كه آتش در آن نهاده بودند !

 

والسلام علي من اتبع الهدي

امام حسین...ادامه مطلب
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 389 تاريخ : شنبه 9 آذر 1392 ساعت: 16:55


امام‌ حسين‌ عليه السلام كيست‌؟!

 

 • پيشگفتار

 

قبل‌ از آن‌ كه‌ وارد بحث‌ شويم‌ و درباره‌ي آموزه‌هاي‌ اين‌ شخصيت‌ ممتاز چيزي‌ بنويسيم‌ پيشتر به‌ اندازه‌ فهم‌ خودمان‌ در خصوص‌ شناخت‌ سرور آزادگان‌ و سالار شهيدان ‌مطالبي‌ را به‌ عنوان‌ مقدمه‌ ذكر مي‌كنيم‌:

 

1ـ در اين‌ كه‌ تمام‌ امامان‌ معصوم‌ از مولي‌ الموحّدين‌ گرفته‌ تا حضرت‌ مهدي‌ كه خداوند ظهورش را نزديك گرداند از يك‌ نور آفريده‌ شده‌اند و همه‌ از حقيقت‌ محمّديه‌اند، در ميان‌ مذهب‌ اماميّه‌ حرف‌ و كلامي‌ نيست‌ بنابراين‌، در تفاضل‌ و برتر بودن‌ بعضي‌ از بعض‌ ديگر از نظر اصل‌ خلقت‌ و آفرينش‌ ميان‌شان‌ تفاوتي‌ وجود ندارد و همه‌ي آنها از انوار الهيّه‌ و از نور محمّديه‌اند و در تمام‌ مراتب‌ كمالات‌ و معنويّت‌ مساويند ؛ يعني‌ هر كمال‌ و فضيلتي‌ را كه‌ براي‌ هركدام‌ ثابت‌ كرديم‌ براي‌ ساير امامان‌، مقرّر و ثابت‌ است‌ و اگر اين‌ طور نبوده‌ باشد نقص ‌در امام‌ و امامت‌ لازم‌ خواهد آمد و اين‌، عقلاً باطل‌ است‌.

 

2ـ در طول‌ زندگي‌ براي‌ بعضي‌ از معصومين‌، فرصت‌ و موقعيّتي‌ پيش‌ آمد كه ‌براي‌ اكثرشان‌ آن‌ فرصت‌ و موقعيّت‌ پيش‌ نيامده‌ بود لذا بسياري‌ از امامان‌، نتوانستند از آن‌ فرصت‌ها و موقعيّت‌ها استفاده‌ کنند؛ مثلاً در برهه‌اي‌ از زمان‌ در اثر اختلافات‌ شديد بني‌عباس‌ با بني‌ اميه‌ و در آخر كار سقوط‌ دولت‌ و حكومت‌ بني‌ اميه‌ و روي‌ كار آمدن‌ بني‌عباس‌ امام‌ صادق‌(ع) توانستند به‌ خوبي‌ از فرصت‌ استفاده‌ كنند و مجالس‌ علمي‌ و فقهي‌ تشكيل‌ دهند و در نتيجه‌ با تعليم‌ و تربيت‌ بيش‌ از چهار هزار دانشمند توانستند اسلام‌ راستين‌ و مذهب‌ تشيّع‌ را تبيين‌ و به‌ جامعه‌ اسلامي‌ معرفي‌ نمايند. در حالي‌ كه ‌همين‌ امام‌(ع) در اواخر عمر خود در فشار حكومت‌ ظالمانه‌ بني‌عباس‌ بودند و بالاخره‌ به‌دست‌ منصور به‌ شهادت‌ رسيدند.

 

حالا اگر گفتيم‌ امام‌ جعفر صادق‌(ع) رئيس‌ مذهب ‌تشيع‌ و زنده‌ كننده‌ اسلام‌ راستين‌ است‌ بدان‌ معنا و مفهوم‌ نيست‌ كه‌ امامان ديگر قابليّت‌ اين‌ كار را نداشته‌ و از اين‌ عمل‌ عاجز بوده‌اند، زيرا اين‌ فكر و منطق‌ غلط‌ بوده‌ و مسئله‌ امامت‌ و پيشوايي‌ بالاتر از اين‌ حرف‌ها است‌. يا حضرت‌ سيدالشهدا(ع) قيام‌ نمود و آن‌ صحنه‌ي محيّر العقول‌ را در جهان‌ بشريّت‌ براي‌ حفظ‌ كيان‌ اسلام‌ و ابقاي‌ دين‌ به‌ وجود آورد كه‌ ديگر از امامان‌ چنين‌ عملي‌ را به‌ وجود نياوردند، حال‌ نبايد گفت‌ كه‌ مثلاًحضرت‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌(ع) از اين‌ اقدام‌ تكويناً عاجز بوده‌ است‌ و حال‌ آن‌ كه‌ با مطالعه‌ي تاريخ‌ زندگي‌ اين‌ دو برادر روشن‌ خواهد شد كه‌ قيام‌ و انقلاب‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) اوّلاً حسنيّه‌ و ثانياً حسينيّه‌ي بوده‌ است‌.

 

 

• ويژگي‌هاي‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع)

 

1ـ خداوند متعال‌ براي‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) يك‌ حساب‌ جداگانه‌اي‌ باز كرده‌ كه‌ براي‌ احدي‌ از انبياء و امامان‌ معصوم‌، چنين‌ حسابي‌ باز ننموده‌ است‌.

 

چرا و براي‌ چه‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) برنده‌ي جايزه‌ي ممتاز است‌؟! پاسخ‌ اين‌ سؤال ‌با مراجعه‌ به‌ تاريخ‌ پر افتخار اين‌ وجود نازنين‌ بلكه‌ قبل‌ از ولادتش‌ روشن‌ خواهد شد.

 

حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) نه‌ تنها در قلوب‌ شيعيان‌ خود نفوذ كرد بلكه‌ فرق‌ غيراسلامي‌ نيز او را انساني‌ آزاد و آزاده‌ شناخته‌ و براي‌ آن‌ سرور آزادگان‌ امتيازات‌ خاصي‌ را قائلند. اينك‌ ما در اين‌ جا گفتار و معتقدات‌ بعضي‌ از دانشمندان‌ و مورخان‌ غير اسلامي‌ را نقل‌ نموده‌ و ذكر مي‌كنيم‌:

 

 

 

• ع‌.ل‌.پويد مي‌نويسد:

 

درس‌ امام‌ حسين‌(ع) اين‌ است‌ كه‌ در دنيا اصول‌ ابدي‌ عدالت‌ و رحم‌ و محبت‌ وجود دارد كه‌ تغيير ناپذيرند و همچنين‌ مي‌رساند كه‌ هرگاه‌ بدي‌ مقاومت‌كند و بشر در راه‌ آن‌ پافشاري‌ نمايد آن‌ اصول‌ هميشه‌ در دنيا باقي‌ و پايدار خواهد ماند. در طي‌ قرون‌ افراد هميشه‌ جرأت‌ و پر دلي‌ و عظمت‌ روح‌ و بزرگي‌ قلب‌ و شهامت‌ رواني‌ را دوست‌ داشته‌اند و در اثر همين‌هاست‌ كه‌ آزادي‌ و عدالت‌ هرگز به‌ نيروي‌ ظلم‌ و فساد تسليم‌ نمي‌شود. اين‌ بود شهامت‌ و اين‌ بود عظمت‌ِ حسين‌(ع) و من‌ مسرورم‌ كه‌ در چنين‌ روزي‌ با كساني‌ كه‌ اين‌ فداكاري‌ را از جان‌ و دل‌ ثناء مي‌گويند شركت‌ كرده‌ام‌. هرچند كه ‌يك‌ هزار و سيصد سال‌ از تاريخ‌ آن‌ مي‌گذرد.

 

 

 

• اپرونيك‌ مورخ‌ مشهور امريكايي‌ از واشنگتن‌ مي‌نويسد:

 

براي‌ امام‌ حسين‌(ع) ممكن‌ بود كه‌ زندگي‌ خود را با تسليم‌ شدن‌ به‌ اراده‌ي يزيد نجات‌ بخشد، ليكن‌ مسئوليت‌ پيشوايي‌ و نهضت‌ بخش‌ اسلام‌، اجازه‌ نمي‌داد كه‌ او يزيد را به‌ عنوان‌ خليفه‌ي مسلمين‌ بشناسد. او به‌ زودي‌ خود را براي‌ قبول‌ هر ناراحتي‌ و پافشاري ‌به‌ منظور رها ساختن‌ اسلام‌ از چنگال‌ بني‌ اميّه‌ آماده‌ ساخت‌. در زير آفتاب‌ سوزان‌ سرزمين‌ خشك‌ و در روي‌ ريگ‌هاي‌ تفتيده‌ روح‌ حسين‌ فنا ناپذير برپاست‌. اي‌ پهلوان‌ واي‌ نمونه‌ي شجاعت‌ و اي‌ شهسوار من‌ اي‌ حسين‌!

 

 

2- از ابتداي‌ تكوّن‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) تا ولادت‌ و از ولادت‌ تا شهادت‌ تمام‌ عوالم‌ هستي‌ آسمان‌ها و فرشتگان‌ زمين‌ و درياها همه‌ و همه‌ براي‌ حضرتش‌ گريه‌ نمودند كه‌ اين‌ جريان‌ براي‌ كسي‌ پيش‌ نيامده‌ و نخواهد آمد. بلي‌ براي‌ حضرت‌ يحيي‌ نيز آسمان ‌گريه‌ كرد. در تفسير مجمع‌ البيان‌ ضمن‌ آيه‌ي "فَما بَكَت‌ عَليهِم‌ السَماءُ وَ الارضُ‌" مرحوم‌ طبرسي‌ فرمودند: براي‌ دو نفر يحيي‌ و حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) آسمان‌ها و فرشتگان‌ چهل‌ شبانه‌ روز گريه‌ نمودند. و در همين‌ تفسير آمده‌ است‌: آفتاب‌ در طلوع‌ و غروبش‌ تا چهل‌ روز به‌ حالت‌ حمراء و سوزش‌ بود و در مناقب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ مازندراني‌ چنين‌ است‌:

 

" بَكَت‌ السَماءُ عَلَي‌ الحُسَينِ‌(ع) اَربَعِين‌َ يَوماً "، تفسير صافي‌ سوره‌ الدّخان‌.

 

 

3- حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) در تمام‌ كمالات‌ و فضيلت‌ها حتي‌ در عبادت‌ برترين ‌انسان‌ بود. چرا حضرتش‌ مكني‌ به‌ ابي‌عبدالله‌ شده‌ است‌؟! آيا اين‌ كنيه‌ از كنيه‌هاي ‌متعارف‌ است‌؟! ظاهراً در اين‌ كنيه‌ ويژگي‌اي‌ است‌ و اشاره‌ است‌ به‌ محور بودن‌ آن‌ حضرت ‌در تمام‌ كمالات‌.

 

ابوعبدالله‌ يعني‌ پدر بنده‌ خدا. پدر در خانواده‌ نقش‌ بزرگي‌ دارد و بايد الگو بوده‌ باشد. پدر مربي‌ و مكمل‌ است‌. پدر الگو و مصدر است‌. براي‌ همه‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) پدر بندگان‌ خدايند و همه‌ بندگان‌؛ يعني‌ عبادت‌ كنندگان‌ در رسيدن‌ به ‌كمالات‌ بايد از امام‌ حسين‌(ع) درس‌ بياموزند.

 

 

4- زيارت‌ امام‌ حسين‌(ع) معادل‌ حج‌ و عمره‌ است‌. در روايات‌ بسياري‌ آمده‌ است ‌اگر روزي‌ مشاهده‌ شد كه‌ بيت‌ الله‌ الحرام‌ از حجاج‌ خالي‌ است‌، در آن‌ وقت‌ از باب‌ وجوب ‌كفايي‌ بر مسلمان‌ها واجب‌ است‌ به‌ زيارت‌ خانه‌ي خدا بشتابند. اگرچه‌ مستطيع‌ نبوده‌ باشند و يا حج‌ واجب‌ خود را رفته‌ باشند. مرحوم‌ صدوق‌ كه رضوان‌ خدا بر او باد همين‌ مطلب‌ را راجع ‌به‌ زيارت‌ امام‌ حسين‌(ع) گفته‌ كه‌ اگر روزي‌ بيايد مردم‌ به‌ طور كلي‌ ترك‌ زيارت‌ امام ‌حسين‌(ع) نموده‌ باشند، در اين‌ صورت‌ به‌ طور واجب‌ كفايي‌ بر شيعيان‌ واجب‌ است‌ كه‌ به‌زيارت‌ امام‌ حسين‌(ع) بروند و نگذارند حرم‌ مطهر خالي‌ از زائر باشد (نقل‌ از آيت‌الله‌مرعشي‌ نجفي‌)

 

آيا زيارت‌ امام‌ حسين‌(ع) در روز عرفه‌ مثل‌ زيارت‌ خانه‌ي خداست‌؟

 

يا گفته‌ شود: ثواب‌ زيارت‌ امام‌ حسين‌(ع) از زيارت‌ خانه‌ خدا بيشتر است‌ و يا مساوي‌ است‌. بزرگ‌ترين‌ دليل‌ براي‌ اين‌ مطلب‌ اين‌ است‌: شكي‌ نيست‌ در اين‌كه‌ خانه‌ي خدا كه‌ در مكه‌ واقع‌ شد حرمت‌ و احترام‌ و عظمت‌ آن‌ براي‌ احترام‌ و حرمت‌ حضرت‌ ابراهيم‌(ع) است‌ كه‌ آن‌ را بنا نمود و خليل‌ الرحمن‌ هنگامي‌ كه‌ مأمور به‌ ذبح‌ فرزندش‌ حضرت‌ اسماعيل‌ شد، طاقت‌ نياورده‌ چشمانش‌ را بست‌ اما امام‌ حسين‌(ع) جوانش‌ را نزدش‌ قطعه‌ قطعه‌ نمودند و جواناني‌ را براي‌ خدا قرباني‌ كرد و ابداً ناراحت‌ نشد و رنگ‌ نباخت‌. پس‌ زمين‌ كربلا كه‌ مزار شهداي‌ راستين‌ قرار گرفت‌ و مرقد مطهر عزيز اسلام‌ در آن‌ جا واقع‌ شد، مي‌بايستي‌ زيارت‌ آن‌ و ثواب‌ زيارت‌ آن‌ لااقل‌ معادل‌ ثواب‌ خانه‌ي خدا باشد، نه‌ كمتر.

 

 

5- امام‌ حسين‌(ع) همچون‌ پدر بزرگوارش‌، مولاي‌ متقيّان‌(ع) در دل‌ شب‌ غذاي ‌بيچارگان‌ را حمل‌ مي‌نمود و به‌ خانه‌هاي‌ فقرا مي‌رفت‌. حتي‌ بعد از شهادت‌ سالارشهيدان‌، اثر زخم‌ روي‌ كمر ايشان‌ مانده‌ بود كه‌ آن‌ زخم‌ نه‌ از شمشير بوده‌ و نه‌ از نيزه‌، بلكه‌در اثر حمل‌ غذاي‌ مستمندان‌ بوده‌. لذا از زين‌ العابدين‌(ع) پرسيدند. حضرت‌ در پاسخ ‌فرمودند: اين‌ زخم‌ بر اثر حمل‌ غذا براي‌ فقرا و بيچارگان‌ بود. اين‌ مطلب‌ را غير از علماي ‌شيعه‌ ديگران‌ نيز گفته‌اند. مانند ابن‌ جوزي‌ در كتاب‌ «تذكره‌ي الخواص‌» و ابونعيم‌ اصفهاني ‌در «حليه‌ي الاولياء» .

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و حكومت‌ ديني‌

 

رهبران‌ الهي‌ و مردان‌ آسماني‌ براي‌ تشكيل‌ حكومت‌ ديني‌ تا پاي‌ جان‌ كوشيدند و براي‌ نجات‌ انسان‌ها از ستم‌ و تجاوز به‌ نام‌ قانون‌ مقرّراتي‌ وضع‌ نمودند. بعد از شهادت‌علي‌(ع) با روي‌ كار آمدن‌ خاندان‌ اموي‌، حكومت‌ اسلامي‌ به‌ حكومت‌ استبدادي‌ ـ شاهنشاهي‌ مبدل‌ شد و حاكم‌ها به‌ نام‌ خليفه‌ي اسلامي‌، دين‌ اسلام‌ را بازيچه‌ قرار دادند.

 

امتيازهاي‌ طبقاتي‌ به‌ وجود آمد و دوستان‌ و شيعيان‌ حضرت‌ علي‌(ع) از تمام‌ حقوق ‌اسلامي‌ ـ اقتصادي‌ و غيره‌ محروم‌ گشتند . شيعيان‌ در بدترين‌ وضع‌ به‌ سر مي‌بردند و محبت‌ به‌ علي‌(ع) و خاندان‌ رسالت‌ جرم‌ بزرگي‌ بود كه‌ موجب‌ محروميت‌ و شكنجه ‌شيعيان‌ مي‌شد. معاويه‌ و تمام‌ حاكمان‌ زورگوي‌ بني‌ اميه‌ جز سفاكي‌ و خونريزي‌ كار ديگري‌ نداشتند و در يك‌ كلمه‌ اسلام‌ از مسير خود منحرف‌ شده‌ بود.

 

بعضي‌ها گفته‌ و يا مي‌گويند: چرا امام‌ حسين‌ زندگي‌ خود را به‌ مخاطره‌ انداخت‌ و چرا با حكومت‌ نساخت‌؟! مگر زندگي‌ راحت‌ چيست‌؟! زندگي‌ آسوده ‌از منظر رهبران ‌آسماني‌، يعني‌ ملت‌ و جامعه‌ آسايش‌ داشته‌ باشد و مردم‌ از زندگي‌ خود راضي‌ باشند و آزادي‌ باشد و ستم‌ شكل‌ نگيرد و تفاوت‌ قومي‌ و نژادي‌ نباشد.

 

امام‌ حسين‌(ع) هنگامي‌ زندگي‌ آسوده‌ دارد كه‌ حقوق‌ انسان‌ها و پيروان‌ مذاهب‌ به‌ حكم‌ قوانين‌ اسلام‌ داده‌ شود، نه‌ اين‌كه‌ مردم‌ از حقوق ‌خود محروم‌ باشند و در محيط‌ خفقان‌ زندگي‌ كنند. نه‌ اين‌ كه‌ دسته‌اي‌ از خدا بي‌ خبر در حال‌ شوكت‌ و عزت‌ و در منتهاي‌ خوشي‌ زندگي‌ نموده‌ اما توده‌ي مردم‌، حتي‌ نان‌ خالي‌ هم‌ نداشته‌ باشند.

 

حسين‌(ع) فرزند كسي‌ است‌ كه‌ پيوسته‌ به‌ درماندگان‌ كمك‌ مي‌كرد و براي‌ نجات ‌دادن‌ طبقات‌ محروم‌ و مظلوم‌ با ستمگران‌ مبارزه‌ مي‌كرد و شبانگاه‌ غذاي‌ فقرا را به‌ دوش‌ مي‌كشيد و به‌ خانه‌هايشان‌ مي‌برد و هرگز غذاهاي‌ رنگارنگ‌ ميل‌ نمي‌نمود و مي‌گفت‌: من‌ چگونه‌ لباس‌ نو بپوشم‌ و سير بخوابم‌ در حالي‌ كه‌ در كشورهاي‌ اسلامي‌ ممكن‌ است ‌برهنه‌ يا گرسنه‌اي‌ باشد.

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و اصلاحات‌

 

بزرگ‌ترين‌ اهداف‌ رهبران‌ الهي‌، اصلاح‌ امور انسان‌ها و جوامع‌ بشري‌ بوده‌ است‌ و بر همين‌ اساس‌ بود كه‌ امام‌ حسين‌(ع) بارها در طول‌ مبارزات‌ و قيام‌ خود مي‌فرمود: من‌براي‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر قيام‌ مي‌كنم‌. من‌ خانه‌ و كاشانه‌ام‌ را رها نكردم‌ و تك‌ و تنها در مقابل‌ ظلم‌ نايستادم‌، مگر براي‌ آن‌ كه‌ انسان‌ها را ارشاد كنم‌ و از بدبختي‌ و انحراف‌ نجاتشان‌ دهم‌. من‌ براي‌ اصلاح‌ امور مسلمان‌ها خروج‌ نمودم‌، نه‌ براي‌ به‌ دست‌آوردن‌ قدرت‌ و مقام‌ و نه‌ براي‌ ظلم‌ و طغيان‌.

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و آزادي‌

 

حريت‌ و آزادي‌ به‌ معناي‌ واقعي‌ كلمه‌ اصلي‌ است‌ از اصول‌ و ركني‌ است‌ از اركان‌ِ بقاي‌ هر نظامي‌ . آزادي‌ يكي‌ از بزرگترين‌ اهداف‌ پيامبران‌ بود. آنان‌ آمدند تا بشريت‌ را ازخفقان‌ نجات‌ دهند و جوامع‌ بشري‌ را از چنگال‌ اهريمنان‌ و زورگويان‌ رها سازند. واژه‌ي مقدس‌ آزادي‌ را جز استكبار جهاني‌ همه‌ي انسان‌ها طالبند. آزادي‌ را حتي‌ حيوانات‌ و موجودات‌ زنده‌ دوست‌ دارند.

 

امام‌ حسين‌(ع) نگاه‌ عميقانه‌اي‌ به‌ جهان‌ اسلام‌ مي‌كند و مي‌بيند با روي‌ كار آمدن ‌بني‌ اميه‌ و بازي‌ كردن‌ با دين‌ اسلام‌ و مقدّسات‌ عالم‌، ديگر چيزي‌ از اسلام‌ نمانده‌ و احكام‌ و قوانين‌ آسماني‌ از مسير خود منحرف‌ گشته‌. شيعيان‌ كه‌ طرفداران‌ راستين‌ اسلام‌ بودند ازحقوق‌ خود محرومند.

 

بدين‌ سان‌ فرزند بزرگ‌ و رشيد علي‌(ع) ديگر به‌ خود اجازه‌ نمي‌دهد كه‌ بنشيند و اين‌ منظره‌ را تماشا كند. او فرزند علي‌(ع) است‌ بايد مقدمات‌ قيام‌ را فراهم‌ كند و به ‌طاغوت‌ و طاغوتيان‌ اعلام‌ خطر نمايد.

 

بارها مي‌فرمود: «اِذَا بَلَيتُ‌ الاُمَّةُ عَلَي‌ مِثلِ‌ يَزيدِ بنِ‌ مُعاوِيََةِ فَعَلَي‌ الاسلامِ‌ السَلام‌» يعني‌ هر زماني‌ كه‌ امت‌ اسلامي‌ گرفتار حكومتي‌ مانند حكومت‌ فرزند هند جگر خوار شد، ديگر فاتحه‌ي اسلام‌ خوانده‌ شده‌ و دين‌ نابود خواهد شد.امام‌ حسين‌(ع) براي‌ آزادي‌ مردم‌ محروم‌ قيام‌ و انقلاب‌ مقدس‌ را به‌ وجود آورد.

 

شاعري‌، مرام نامه‌ و اساس‌ زندگي‌ انسان‌ را در چند بيت‌ شعر تبيين‌ كرده‌ و خواسته‌هاي‌ امام‌ حسين‌(ع) را و اين‌ كه‌ در منطق‌ آن‌ حضرت‌ زندگي‌ انساني‌ چيست‌ را روشن‌ مي‌نمايد:

 

اندر آن‌جا كه‌ باطل‌ امير است ‌اندر آن‌جا كه‌ حق‌ سر به‌ زير است‌

 

اندر آن‌جا كه‌ دين‌ و مروّت‌ پايمال‌ و زبون‌ و اسير است‌

 

راستي‌ زندگي‌ ناگوار است ‌مرگ‌ بالاترين‌ افتخار است‌

 

اندر آن‌ جا كه‌ از دست‌ بيداد مي‌كشد قلب‌ مظلوم‌ فرياد

 

اندر آن‌ جا كه‌ ظالم‌ بمستي‌ بر سر خلق‌ مي‌تازد آزاد

 

مُهر بر لب‌ نهادن‌ گناه‌ است ‌خامشي‌ بدترين‌ اشتباه‌ است‌

 

اين‌ اساس‌ مرام‌ حسين‌ است‌ روح‌ رمز قيام‌ حسين‌ است‌

 

يا كه‌ آزادگي‌ يا شهادت‌ حاصلي‌ از كلام‌ حسين‌ است‌

 

شيعه‌ او همين‌ سان‌ غيور است‌ تا ابد از زبوني‌ بدور است‌

 

شيعه‌ و تن‌ به‌ بيداد دادن‌ شيعه‌ و مُهر بر لب‌ نهادن‌

 

شيعه‌ و چون‌ زنان‌ آرميدن‌ شيعه‌ و در مذلّت‌ فتادن‌

 

شيوه‌ شيعه‌ هرگز نه‌ اين‌ است ‌شيعه‌ نبود هر آن‌ كس‌ چنين‌ است‌

 

چون‌ يزيد از هوس‌ كامور شد دولت‌ غاصبش‌ مستقر شد

 

كار اسلام‌ از او شد پريشان‌ آدميّت‌ دچار خطر شد

 

سيل‌ طغيان‌ او دين‌ ز جا برد تا لب‌ پرتگاه‌ فنا برد

 

ديد فرزند زهرا كه‌ اين ‌جا نيست‌ جاي‌ سكوت‌ و تماشا

 

نهضتي‌ كرد خونين‌ و پر شور آتشين‌ محشري‌ كرد برپا

 

كربلا را ز نهضت‌ تكان‌ داد باز از نو به‌ اسلام‌ جان‌ داد

 

گرچه‌ دشمن‌ تنش‌ غرق‌ خون‌ كرد ظلم‌ها بر وي‌ از حد برون‌ كرد

 

ليك‌ خونش‌ بجوشد و زو موج‌ كاخ‌ بيداد را سرنگون‌ كرد

 

تا ابد نيز آن‌ خون‌ بجوشد بر زوال‌ ستم‌ها بكوشد

 

زان‌ شهيد سر از تن‌ فتاده‌ زان‌ فداكار در خون‌ فتاده‌

 

جاودان‌ آيد اين‌ بانگ‌ پرشور "لا اري‌ الموت‌ الا سعادة"

 

آري‌ آزاد مردان‌ بكوشند بر ستمگر چو طوفان‌ بجوشند

 

• امام‌ حسين‌(ع) و غيرت‌ ديني‌

 

غيرت‌ واژه‌اي‌ مقدس‌ و بسيار پر محتواست‌، امّا متأسفانه‌ اين‌ صفت‌ بسيار ارزنده‌ قرن‌هاست‌ از ميان‌ ملل‌ اسلامي‌ رخت‌ بربسته‌ و مسلمانان‌ مخصوصاً در اين‌ عصر و قرن ‌اخير كمتر از اين‌ صفت‌ بر خوردارند. امام‌ حسين‌(ع) حتي‌ در آن‌ لحظات‌ آخر عمر خود درحالي‌ كه‌ زخم‌ شديد برداشته‌ بود، هنگامي‌ كه‌ مي‌بيند لشكر كفر به‌ خيام‌ و حرم‌ زنان‌ و كودكان‌ حمله‌ور شده‌اند و قصد اهانت‌ به‌ اهل‌بيت‌ رسالت‌: دارند با حالت‌ ضعف‌ و ناتواني‌ صدا زد: «يا شيعة آل‌ ابي‌ سفيان‌ ان‌ لم‌ يكن‌ لكم‌ دين‌ٌ و انتم‌ لا تخافون‌ المعاد، فكونوا احراراً في‌ دنياكم‌» يعني‌ اي‌ پيروان‌ ابي‌ سفيان‌! اگر دين‌ و مذهب‌ نداريد ـ چنان‌ كه ‌نداريد ـ و از روز محشر نمي‌هراسيد پس‌ لااقل‌ بياييد آزاد و آزاده‌ باشيد من‌ كه‌ هنوز زنده‌ام، ‌نخواهم‌ گذاشت‌ شما به‌ حرم‌ اهل‌بيت‌ و خيمه‌هاي‌ زنان‌ حمله‌ كنيد.

 

 

 

• امام‌ حسين‌(ع) و حقوق‌ بشر

 

يكي‌ از مسائلي‌ كه‌ در اديان‌ آسماني‌ به‌ ويژه‌ در اسلام‌ وجود داشته‌ و مورد بحث‌ و گفتگوي‌ پيروان‌ مذاهب‌ بوده‌ و مي‌توان‌ گفت‌ از اصيل‌ترين‌ قوانين‌ الهي‌ است‌ مسئله‌حقوق‌ بشر است‌، انسان‌ها هر عقيده‌ و مسلكي‌ كه‌ دارند و در هر زماني‌ و مكاني‌ كه‌ هستند و يا خواهند بود بايد به‌ حقوق‌ فردي‌ و اجتماعي‌ فرهنگي‌ و اقتصادي‌ خود برسند.

 

اساس ‌نهضت‌ و قيام‌ رهبران‌ الهي‌ دو چيز بود:

 

1ـ رعايت‌ نمودن‌ حقوق‌ انسانها

 

2ـ حريّت‌ وآزادي‌

 

كه‌ راستي‌ مي‌توان‌ گفت‌: اگر حقوق‌ انسانها روي‌ موازين‌ قانون‌ الهي‌ داده‌ نشود و يا حريّت‌ و آزادي‌ از بشر سلب‌ گردد جوامع‌ بشري‌ و انسانها ديگر همچون‌ حيوانات‌ ودرندگان‌ زندگي‌ كرده‌ و خواهند نمود.

 

مولاي‌ متقيّان‌ حضرت‌ علي‌(ع) مي‌فرمود: اگر تمام‌ جهان‌ هستي‌ را به‌ من‌ بدهند و بخواهند كه‌ پوست‌ جويي‌ را از دهان‌ مورچه‌اي‌ بيرون‌ آورم‌ هرگز چنين‌ كاري‌ را نخواهم‌ كرد، اين‌ كلام‌ مقدس‌ حضرت‌ علي‌(ع) اشاره‌ به‌ هر دو مطلب‌ است‌ هم‌ اشاره‌ به‌ حقوق‌ و هم‌ اشاره‌ به‌ آزادي‌.

 

 

 

• روش‌ نشر تفكر عاشورايي‌ در جوامع‌ امروز

 

چند سؤال‌:

 

سؤال‌ اوّل‌: اگر امام‌ حسين‌(ع) قيام‌ نمي‌كرد و آن‌ انقلاب‌ را به‌ وجود نمي‌آورد آيا اسلامي‌ كه‌ بيش‌ از چهارده‌ قرن‌ است‌ كه‌ هنوز باقي‌ است‌ و در حال‌ حاضر بيش‌ از يك‌ و نيم‌ ميليارد مسلمان‌ در كره‌ زمين‌ زندگي‌ مي‌كنند با روي‌ كار آمدن‌ خاندان‌ اموي‌ وفرزندان‌ هند جگر خوار كه‌ تمام‌‌شان‌ اسلام‌ برانداز بودند و هدف‌ اساسي‌شان‌ نابود کردن ‌اسلام‌ بود باقي‌ مي‌ماند؟!

 

سؤال‌ دوّم‌: انقلاب‌هايي‌ كه‌ بعد از عاشوراي‌ حسيني‌(ع) در جهان‌ اسلام‌ و هم‌چنين‌ در غير جهان‌ اسلام‌ به‌ وقوع‌ پيوست‌ آيا مرهون‌ قيام‌ مقدّس‌ حسين‌(ع) نبوده ‌است‌؟! و از عاشوراي‌ كربلا سرچشمه‌ و الگو نگرفته‌ است‌؟!

 

سؤال‌ سوّم‌: انقلاب‌ مقدّس‌ ايران‌ به‌ رهبري‌ امام‌ خميني‌ و پيروزي‌ آن‌ و شكسته ‌شدن‌ پشت‌ طاغوت‌ آيا از كربلاي‌ امام‌ حسين‌ و از بركت‌ انقلاب‌ مقدّس‌ سالار شهيدان‌ به ‌وجود نيامده‌ است‌؟! اين‌ حقير در اسلام‌ بعد از حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) كه‌ برنده‌ي جايزه ‌ممتاز و شجاعترين‌ انسان‌هاي‌ عالم‌ بود، امام‌ خميني‌ را نيز اشجع‌ ناس‌ و يك‌ انسان‌ كامل ‌دانسته‌ و او را در اين‌ قرن‌ بيستم‌ ايضاً برنده‌ جايزه‌ ممتاز دانسته‌ و مي‌دانم‌.

 

 

 

• نقش‌ حسينيّه‌ها در انسجام‌ معنوي‌ و اجتماعي‌ شيعه‌

 

هر چيزي‌ كه‌ منسوب‌ به‌ حضرت‌ امام‌ حسين‌(ع) است‌ و از نام‌ مقدّسش‌ اشتقاق ‌مي‌شود همه‌ از يك‌ قداست‌ و ظرافت‌ خاصّي‌ برخوردار است‌ حسينيّه‌ها چون‌ حاكي‌ از قيام‌خونين‌ سالار شهيدان‌ است‌ و يادآور آن‌ همه‌ فداكاري‌ها و جانبازي‌ها است‌ لذا در جوامع‌ بشري‌ و انسجام‌ مسلمانان‌ به‌ ويژه‌ در ميان‌ شيعه‌ تأثير خاصي‌ نموده‌ و خواهد نمود اين‌حسينيه‌ها است‌ كه‌ انسان‌هاي‌ مقتدر و شجاع‌ و استكبار برانداز به‌ جامعه‌ شيعه‌ و بلكه‌ساير فرقه‌هاي‌ اسلامي‌ حتي‌ غير مسلمان‌ تحويل‌ داده‌ است‌ و اين‌ حسينيّه‌ها است‌ كه ‌انسان‌هايي‌ دلاور و با ايمان‌ و اخلاص‌ بعد از پيروزي‌ انقلاب‌ مقدس‌ ايران‌ پرورش‌ داده‌ كه ‌با تمام‌ زورگويان‌ جهان‌ مقابله‌ و مبارزه‌ نموده‌ است‌. قيام‌ مقدس‌ حضرت‌(ع) كيان‌ اسلام‌ را حفظ‌ مي‌كند.

 

امام حسین...ادامه مطلب
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 274 تاريخ : شنبه 9 آذر 1392 ساعت: 16:40

 

1. قال الحسین (ع) : « موتٌ فی عزِّ خیرٌ من حیاةٍ فی ذلٍّ»[i]

 مرگ با عزت و آزادگی بهتر است از زیستن با ذلت و حقارت 

 

2.  قال الحسین (ع) : «الموتُ اولی من رکوبِ العار» [ii]

مردن از ننگ و ذلت پذیری بهتر است .

 

3. قال الحسین (ع) :

«انّی لا اَری الموتَ الّا سعادةً و لا الحیاة مع الظالمین الّا برماً »[iii]

مرگ با عزت ، زندگی جاوید است و زندگی با ذلّت و همراه با ظالمین چیزی جز مرگ نیست .

 

4. قال الحسین (ع) :

«الا ترون الی الحقِّ لا یُعمل به و الی الباطلِ لا یتناهی عنه »[iv]

آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل روی گردانده نمی شود.

 

5. قال الحسین (ع) :

« وعلی الاسلام السّلام اذ قد بُلیت الامّة براعٍ مثلَ یزید »[v]

آن هنگام که عنصر آلوده ای بسان یزید زمام امور دین و جامعه را به کف گیرد و مردم به زمامداری چون او گرفتار آیند ، باید فاتحه اسلام را خواند.

 

6. قال الحسین (ع) :

«الناسُ عبیدُ الدنیا والدین لَعِقً علی السنتهم ما دَرَّت معایشهُم به فإذا مُحِّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیانون .» [vi]

مردم بنده و بردهء دنیا و جلوه های فریبنده ء آن هستند و دین لقلقه زبانشان است ، تا جایی که گذران زندگی آنها پا برجا باشد ، دین را نگهداری می کنند و زمانی که به بلا آزموده شوند ، دین داران قلیل اند.

 

7. در نامه امام حسین (ع) به مردم بصره آمده است :

«أنا ادعوکم الی کتاب الله و سنّة نبیّه ، فانّ السّنة قد اُمیتَت والبدعة قد اُحییت»[vii]

من شما را به کتاب خدا وسیرهء پیامبر خدا فرا می خوانم ، چرا که در جامعهء شما سنت نبوی را از بین رفته و بدعت و فریبکاری را جایگزین آن می بینم.

 

8. قال الحسین (ع) :

«انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی امّةِ جدّی ، اُرید اَن آمر بالمعروف و أنهی عنی المنکر»

 

همانا قیام من برای اصلاح امّت جدم بود و هدف مهم من امر به معروف و نهی از منکر است.

 

9. آخرین اتمام حجت و ندای یاری خواهی و ستم ستیزی امام  حسین (ع) :

«هل مِن ذابٍّ یذبُّ عن حرمِ رسول الله ؟

هل مِن مغیثٍ یرجو الله باغاثتِنا ؟

هل من معینٍ یرجو ما عند الله فی اِعانَتِنا ؟ »[viii]

آیا حمایتگری هست که از حریم اهل بیت پیامبر خدا حمایت کند ؟

آیا فریاد رسی هست که برای رضای خدا به فریاد ما برسد ؟

آیا کمک کننده ای است که ما را برای مقابله با استبداد یاری دهد ؟

 

10. سخنان امام حسین (ع) در وصف شکوه و آزادگی یارانش :

«إنّی لا اعلم اصحاباً خیرا ً منکم و لا اهل بیتٍ افضل وابرّ و اوصل من اهل بیتی»[ix]

من پیروان و یارانی بهتر از شما سراغ ندارم و خاندانی برتر و شایسته کردارتر از خاندان خود نمی شناسم .

 

11. امام حسین (ع) :

نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شماست ، از این نعمت خسته نشوید .

 

12. امام حسین (ع) در روز عاشورا به اصحاب خود فرمودند :

«صبراً بنی الکرام ، فما الموت الا قنطرة ٌ تعیرکم عن البأس والضرّا الی الجنان الواسعه و النعیم الدائمه »

ای بزرگ زادگان ، صبر و شکیبائی ورزید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده ، به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند.

 

13. امام حسین (ع) :

بدانید که دنیا شیرینی و تلخی اش رؤیایی بیش نیست و آگاهی وبیداری واقعی در آخرت است.

 

14. امام حسین (ع) :

«ما الامام الّا العامل بالکتاب والآخذ با لقسط والدائن بالحق و الخابس نفسه علی ذات الله »

به جان خودم سوگند ، امام و پیشوا نیست ، مگر کسی که به قرآن عمل کند ، راه قسط و عدل را در پیش گیرد و تابع حق باشد وخود را در راه رضای خدا وقف سازد.

15. امام حسین (ع) :

برحذر باشید از ستم کردن به کسی که یاوری جز خدای عزّ و جل ندارد.

 

16. امام حسین (ع) به سپاه ظلم یزید فرمودند :

  شما همگی نافرمانی ام می کنید و به سخنم گوش نمی دهید .مسلّماً به علت هدیه های حرامی که به شما رسیده است و در اثر غذاهای حرامی که در شکمتان انباشته شده است ، خداوند اینچنین بر دلهای شما مهر زده است .

 

17. امام حسین (ع) :

کسی که رضایت خدا را بطلبد ، گرچه مردم از او رنجیده شوند ، خداوند او را کفایت می کند و هر کس رضایت مردم را بخواهد گرچه به غضب خدا باشد ، خدا او را به مردم وامی گذارد.

 

18. پروفسور ماربین ( فیلسوف و خاور شناس آلمانی )

من معتقدم که رمز بقا و پیشرفت و تکامل مسلمانان به خاطر شهید شدن حسین (ع) است.

 

19. عبد الرحمن شرقاوی ( نویسنده مصری ) :

حسین (ع) شهید راه دین و آزادگی است . نه تنها شیعه باید به نام حسین (ع) ببالد ، بلکه تمام آزاد مردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.

 

20. ابن ابی الحدید ( دانشمند و شاعر عراقی ) :

 مانند حسین (ع) چه کسی را سراغ دارید ، به راستی این مرد مافوق بشر کیست که لحظه ای پستی را نمی پذیرد و هرگزدر برابر ستمگران سر تعظیم فرود نمی آورد .

 

21. امام حسین (ع) :

«إن لم یکن لکم دینٌ و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم»

اگر دین ندارید و از آخرت نمی هراسید پس لااقل آزاده باشید.

امام حسین...
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 317 تاريخ : پنجشنبه 7 آذر 1392 ساعت: 0:56


دومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پيامبر گرامي اسلام (ص ) رسيد، به خانه حضرت علي (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بياورد. اسما او را در پارچه اي سپيد (2) (س ) آمد و اسما پيچيد و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامي به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهاي اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش ، امين وحي الهي ، جبرئيل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اي رسول خدا، اين نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبير) چون علي براي تو بسان هارون (5) که به عربي (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار. (4)براي  موسي بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پيغمبران هستي .
و به اين ترتيب نام پرعظمت "حسين " از جانب پروردگار، براي دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندي را براي  کشت ، و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او (6) فرزندش به عنوان عقيقه (7) نقره صدقه داد.
 

حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن علي (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفي که پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز مي داشت ، به بزرگواري  و مقام شامخ پيشواي سوم آگاه شدند. سلمان فارسي مي گويد: ديدم که رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوي  خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگواراني ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاي خدايي که نه نفرند و خاتم ايشان ، (8) قائم ايشان (امام زمان "عج ") مي باشد.
انس بن مالک روايت مي کند: وقتي از پيامبر پرسيدند کدام يک از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي داري ، فرمود:
بارها رسول گرامي حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد و (9) حسن و حسين را، (10) آنان را مي بوييد و مي بوسيد. ابوهريره که از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عين حال اعتراف مي کند که : "رسول اکرم را ديدم که حسن و حسين را بر شانه هاي  خويش نشانده بود و به سوي ما مي آمد، وقتي به ما رسيد فرمود هر کس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمني ورزد با من دشمني نموده است .
عالي ترين ، صميمي ترين و گوياترين رابطه معنوي و ملکوتي بين پيامبر و حسين را مي توان در اين جمله رسول گرامي  اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسين از من و من از (12) حسينم

حسين (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپري شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاي پروردگار شتافت ، مدت سي سال با پدر زيست . پدري که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگي  نگذرانيد، جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدري که در زمان حکومتش لحظه اي او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام اين مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي کرد، و در چند سالي که حضرت علي (ع ) متصدي خلافت ظاهري شد، حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامي ، مانند يک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش مي کوشيد، و در جنگهاي  "جمل "، "صفين " و "نهروان " شرکت و به اين ترتيب ، از پدرش اميرالمؤمنين (ع ) و دين خدا حمايت کرد و (13) داشت . حتي گاهي در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسين (ع ) وارد مسجد شد، خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن مي گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آي ....


امام حسين (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علي (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع )مامت و رهبري شيعيان به حسن بن علي (ع )، فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) که دست پرورد وحي محمدي و ولايت علوي بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتي بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاويه صلح کند و آن همه ناراحتيها را تحمل نمايد، امام حسين (ع ) شريک رنجهاي برادر بود و چون مي دانست که اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين معاويه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويي  نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوي  معاويه بشکند و سزاي ناهنجاريش را به کنارش بگذارد، ولي امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشي فراخواند، امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه (15) برآمد، و با بياني رسا و کوبنده خاموشش ساخت .


امام حسين (ع ) در زمان معاويه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن علي (ع ) امامت و رهبري شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبري جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد که معاويه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اريکه حکومت اسلام به ناحق تکيه زده ، سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامي  و قوانين خداوند است ، و از اين حکومت پوشالي مخرب به سختي رنج مي برد، ولي نمي توانست دستي فراز آورد و قدرتي فراهم کند تا او را از جايگاه حکومت اسلامي پايين بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعي مشابه او داشت .
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشکار سازد و به سازندگي قدرت بپردازد، پيش از هر جنبش و حرکت مفيدي به قتلش مي رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پيشه ساخت که اگر برمي خاست ، پيش از اقدام به دسيسه کشته مي شد، و از اين کشته شدن هيچ نتيجه اي گرفته نمي شد.
بنابراين تا معاويه زنده بود، چون برادر زيست و علم مخالفتهاي بزرگ نيفراخت ، جز آن که گاهي محيط و حرکات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم را به آينده نزديک اميدوار مي ساخت که اقدام مؤثري خواهد نمود. و در تمام طول مدتي  که معاويه از مردم براي ولايت عهدي يزيد، بيعت مي گرفت ، حسين به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و ولي عهدي او را نپذيرفت و حتي گاهي  (16) سخناني  تند به معاويه گفت و يا نامه اي کوبنده براي او نوشت .
معاويه هم در بيعت گرفتن براي يزيد، به او اصراري نکرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...


قيام حسيني
يزيد پس از معاويه بر تخت حکومت اسلامي تکيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند،و براي اين که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت کند، مصمم شد براي نامداران و شخصيتهاي اسلامي پيامي بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور، نامه اي به حاکم مدينه نوشت و در آن يادآور شد که براي من از حسين (ع ) بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم اين خبر را به امام حسين (ع ) رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود:
"انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل (17) يزيد آن گاه که افرادي چون يزيد، (شراب خوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاک که حتي  ظاهر اسلام را هم مراعات نمي کند) بر مسند حکومت اسلامي بنشيند، بايد فاتحه اسلام را خواند. (زيرا اين گونه زمامدارها با نيروي اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بين مي برند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينک که حکومت يزيد را به رسميت نشناخته است ، اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفي از مدينه به سوي مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد، در بين مردم مکه و مدينه انتشار يافت ، و اين خبر تا به کوفه هم رسيد. کوفيان از امام حسين (ع ) که در مکه بسر مي برد دعوت کردند تا به سوي آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل ، پسر عموي خويش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفي را از نزديک ببيند و برايش بنويسد. مسلم به کوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اي روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت کردند، و مسلم هم نامه اي  به امام حسين (ع ) نگاشت و حرکت فوري امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) کوفيان را به خوبي مي شناخت ، و بي وفايي  و بي ديني شان را در زمان حکومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد کرد، و ليکن براي اتمام حجت و اجراي اوامر پروردگار تصميم گرفت که به سوي کوفه حرکت کند.
با اين حال تا هشتم ذي حجه ، يعني روزي  که همه مردم مکه عازم رفتن به "مني " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مکه (18) برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنين روزي با اهل بيت و ياران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با اين کار هم به وظيفه خويش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پيغمبر امت ، يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نکرده ، بلکه عليه او قيام کرده است .
يزيد که حرکت مسلم را به سوي کوفه دريافته و از بيعت کوفيان با او آگاه شده بود، ابن زياد را (که از پليدترين ياران يزيد و از کثيفترين طرفداران حکومت بني اميه بود) به کوفه فرستاد. ابن زياد از ضعف ايمان و دورويي و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهديد ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهايي با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگي دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهيد شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زياد جامعه دورو و خيانتکار و بي ايمان کوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت ، و کار به جايي رسيد که عده اي از همان کساني که براي امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبي که از مدينه بيرون آمد، و در تمام مدتي که در مکه اقامت گزيد، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهي به اشاره ، گاهي به اعلان مي داشت که : "مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامي يزيد و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهي از منکر و ايستادگي در برابر ظلم و ستمگري است و جز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدي هدفي ندارم .
و اين مأموريتي بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتي اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيري خانواده اش اتمام پذيرد. رسول گرامي (ص ) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن علي (ع ) پيشوايان پيشين اسلام ، شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتي در هنگام ولادت امام حسين (ع )، و خود امام حسين (ع ) به (19) رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.
علم امامت مي دانست که آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد، ولي او کسي نبود که در برابر دستور آسماني  و فرمان خدا براي جان خود ارزشي قائل باشد، يا از اسارت خانواده اش واهمه اي  به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدي خدا بر او باد) .
خبر "شهادت حسين (ع ) در کربلا" به قدري در اجتماع اسلامي مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته ، از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن علي (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدينسان حرکت امام حسين (ع ) با آن درگيريها و ناراحتيها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشديد کرد. بويژه که خود در طول راه مي فرمود: "من کان باذلا فينا مهجته (20) و موطنا علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا.
هر کس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بيايد. و لذا در بعضي از دوستان اين توهم پيش آمد که حضرتش را از اين سفر منصرف سازند.
غافل از اين که فرزند علي  بن ابي طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر، و از ديگران به وظيفه خويش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشيد.
باري امام حسين (ع ) با همه اين افکار و نظريه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد، و کوچکترين خللي در تصميمش راه نيافت .
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دريافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر يک ستاره اي درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهايشان شنهاي گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقي مانده بسترهاي  گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست ، و اساسا اسلام از بني اميه و بني اميه از اسلام جداست .
راستي هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامي که خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستي نيز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيباي  فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه اي که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسيني را تکميل کرد، طوفاني  در جانها برانگيختند، چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستي و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشي  ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .
از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شيعيانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را، سالروز قيام و شهادتش را با سياه پوشي  و عزاداري محترم مي شمارند، و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز مي دارند. پيشوايان مآل انديش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنايتي خاص داشتند.
غير از اين که خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند، در فضيلت عزاداري و محزون بودن براي آن بزرگوار، گفتارهاي متعددي ايراد فرموده اند. ابوعماره گويد: "روزي به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم ، فرمود اشعاري در سوگواري حسين براي ما بخوان . وقتي شروع به خواندن نمودم صداي گريه حضرت برخاست ، من مي خواندم و آن عزيز مي گريست ، چندان که صداي گريه از خانه برخاست .
بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام (21) حسين (ع ) مطالبي بيان فرمود و نيز از آن جناب است که فرمود: "گريستن و بي تابي کردن در هيچ مصيبتي شايسته (22) نيست مگر در مصيبت حسين بن علي ، که ثواب و جزايي گرانمايه دارد.
باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که يکي از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شيعيان ما بگوييد که به زيارت مرقد حسين بروند، زيرا بر هر شخص باايماني که (23) به امامت ما معترف است ، زيارت قبر اباعبدالله لازم مي باشد.
امام صادق (ع ) مي فرمايد: "ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يکون من الاعمال . (24) همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اي ارزش و فضيلتش بيشتر است .
زيرا که اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است که به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويي  روح را به سوي ملکوت خوبيها و پاکدامنيها و فداکاريها پرواز مي دهد. هر چند عزاداري و گريه بر مصايب حسين بن علي (ع )، و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشکوه و حماسه ساز کربلايش ارزش و معياري والا دارد، لکن بايد دانست که نبايد تنها به اين زيارتها و گريه ها و غم گساريدن اکتفا کرد، بلکه همه اين تظاهرات ، فلسفه دين داري ، فداکاري و حمايت از قوانين آسماني را به ما گوشزد مي نمايد، و هدف هم جز اين نيست ، و نياز بزرگ ما از درگاه حسيني آموختن انسانيت و خالي بودن دل از هر چه غير از خداست مي باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم ، هدف مقدس حسيني به فراموشي مي گرايد.


اخلاق و رفتار امام حسين (ع )
با نگاهي  اجمالي به 56سال زندگي سراسر خداخواهي و خداجويي  حسين (ع )، درمي يابيم که هماره وقت او به پاکدامني  و بندگي و نشر رسالت احمدي و مفاهيم عميقي والاتر از درک و ديد ما گذشته است . اکنون مروري  کوتاه به زواياي زندگاني آن عزيز، که پيش روي ما است :
جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسياري  و حتي در آخرين شب (25) داشت . گاهي در شبانه روز صدها رکعت نماز مي گزاشت .
زندگي دست از نياز و دعا برنداشت ، و خوانده ايم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداي خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: "خدا مي داند که من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعاي زياد و استغفار را دوست دارم  (27) حضرتش بارها پياده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثير در کتاب "اسد الغابة " مي نويسد: "کان الحسين رضي الله عنه فاضلا کثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخير جميعها. حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز مي گزارد و به حج مي رفت و صدقه مي داد و همه کارهاي پسنديده را انجام مي داد.
شخصيت حسين بن علي  (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتي با برادرش امام مجتبي (ع ) پياده به کعبه مي رفتند، همه بزرگان و شخصيتهاي اسلامي به (29) احترامشان از مرکب پياده شده ، همراه آنان راه مي پيمودند.
احترامي که جامعه براي  حسين (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگي  مي کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان ديگران از مواهب و مصائب يک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ايمان بي تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و ياور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه کاخهاي مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمي بستند، و حرم رسول الله (ص ) را براي او خلوت نمي کردند... اين روايت يک نمونه از اخلاق اجتماعي اوست ، بخوانيم :
روزي از محلي عبور مي فرمود، عده اي از فقرا بر عباهاي پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره هاي خشکي  مي خوردند، امام حسين (ع ) مي گذشت که تعارفش کردند و او هم پذيرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : "ان الله لا يحب المتکبرين "، خداوند متکبران را دوست نمي دارد. (30)
پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنيد.
آنها هم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدين ترتيب پذيرايي گرمي  (31) هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند، از آنان به عمل آمد، و نيز درس تواضع و انسان دوستي را با عمل خويش به جامعه آموخت .
شعيب بن عبدالرحمن خزاعي  مي گويد: "چون حسين بن علي (ع ) به شهادت رسيد، بر پشت مبارکش آثار پينه مشاهده کردند، علتش را از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند، فرمود اين پينه ها اثر کيسه هاي  غذايي است که پدرم شبها به دوش مي کشيد و به خانه (32) زنهاي  شوهرمرده و کودکان يتيم و فقرا مي رسانيد.
شدت علاقه امام حسين (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمايت از ستم ديدگان مي توان در داستان "ارينب وهمسرش عبدالله بن سلام " دريافت ، که اجمال و فشرده اش را در اين جا متذکر مي شويم : يزيد به زمان ولايت عهدي ، با اين که همه نوع وسايل شهوتراني و کام جويي و کامروايي از قبيل پول ، مقام ، کنيزان رقاصه و... در اختيار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوي شوهردار عفيفي دوخته بود.
پدرش معاويه به جاي اين که در برابر اين رفتار زشت و ننگين عکس العمل کوبنده اي  نشان دهد، با حيله گري  و دروغ پردازي و فريبکاري ، مقدماتي فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش يزيد بکشاند. حسين بن علي (ع ) از قضيه باخبر شد، در برابر اين تصميم زشت ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يکي از قوانين اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدي و تجاوز يزيد را از خانواده مسلمان و پاکيزه اي قطع نمود و با اين کار همت و غيرت الهي اش را نمايان و علاقه مندي خود را به حفظ نواميس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و اين رفتار داستاني شد که در مفاخر آل علي (ع ) و دناءت و ستمگري بني اميه ، براي هميشه در تاريخ به يادگار (33) ماند.
علائلي در کتاب "سمو المعني " مي نويسد:
"ما در تاريخ انسان به مردان بزرگي برخورد مي کنيم که هر کدام در جبهه و جهتي  عظمت و بزرگي خويش را جهان گير ساخته اند، يکي در شجاعت ، ديگري در زهد، آن ديگري در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگي امام حسين (ع ) حجم عظيمي است که ابعاد بي نهايتش هر يک مشخص کننده يک عظمت فراز تاريخ است ، گويا او جامع همه (34) والاييها و فرازمنديها است .
 آري ، مردي که وارث بي کرانگي  نبوت محمدي است ، مردي که وارث عظمت عدل و مروت پدري چون حضرت علي  (ع ) است و وارث جلال و درخشندگي فضيلت مادري چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والاي عظمت انسان و نشانه آشکار فضيلتهاي خدايي نباشد. درود ما بر او باد که بايد او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهيم .
امام حسين (ع ) و حکايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه يک بزرگ مرد تاريخ را براي ما مجسم مي سازد، بلکه او با همه خويشتن ، آيينه تمام نماي فضيلتها، بزرگ منشيها، فداکاريها، جان بازيها، خداخواهيها وخداجوييها مي باشد، او به تنهايي  مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنويت و فضيلتهاي انسان را ارجمند نمود.

امام حسین...
ما را در سایت امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alirezarahmati alirezarahemi بازدید : 282 تاريخ : پنجشنبه 7 آذر 1392 ساعت: 0:37